خانه / کتاب و مطالعه / معرفی و خلاصه کتاب / معرفی و خلاصه کتاب حکایت عشق و خوشبختی از مارک فیشر
معرفی و خلاصه کتاب
معرفی و خلاصه کتاب

معرفی و خلاصه کتاب حکایت عشق و خوشبختی از مارک فیشر

معرفی و خلاصه کتاب حکایت عشق و خوشبختی از مارک فیشر

 

سلام به همراهان علم ما، در این مقاله با معرفی و خلاصه کتاب حکایت عشق و خوشبختی از مارک فیشر آشنا می شوید. با علم ما همراه باشید.

 

معرفی مارک فیشر

مارک فیشر اهل کشور کانادا و متولد سال 1953 میلادی است. بیشتر آثار این نویسنده در زمینه روانشناسی، موفقیت و رشد فردی است. حکایت دولت و فرزانگی مهم‌ترین اثر او محسوب می‌ شود که تا چندین سال در فهرست پرفروش‌ ترین کتاب‌ های آمریکا و دنیا قرار داشته است. تنها در کشور آمریکا، نزدیک به دویست هزار نسخه از این اثر به فروش رفته است. همچنین، این کتاب به حدود بیست زبان زنده‌ی دنیا نیز ترجمه شده است.

فیشر در طول سال‌ های فعالیت خود نویسنده، منتقد، نظریه‌ پرداز فرهنگی و وبلاگ‌ نویس بوده است. او در نوشتن آثارش از نظریه‌ پردازان و منتقدان معروفی مثل «ژان بوریار»، «فریدریک جیمسون» و « ژاک لاکان» فیلسوف بزرگ فرانسوی تاثیر گرفته است.

مارک فیشر در ژانویه 2017 در سن 48 سالگی از دنیا رفت.

 

مترجمین کتاب:

مترجم: شهرزاد همامی

ناشر: افکار

 

درباره کتاب حکایت عشق و خوشبختی:

این کتاب داستان زنی جوان است که در زندگی احساس رضایتمندی ندارد و می‌ خواهد آرزوهایش را تحقق بخشد. او ۳۲ ساله است و به نظر می‌ رسد در این سن و سال چیزی کم ندارد.

شوهری مطلوب، خانه‌ای شیک و شغلی مناسب در یک انتشارات صاحب‌ نام در نیویورک، اما با این همه او از زندگی‌اش راضی نیست و فکر می‌ کند مدام در حال درجا زدن است.

تا این که روزی قرار شد در دفتر انتشارات، ویراستار جدیدی از کارمندان انتخاب کنند. او تلاش بسیاری کرد تا در نگاه کارفرمای بخش خود موجه جلوه کند ولی پس از تمام تلاش‌ ها، متوجه شد که کارمندی در رده پایین‌تر از او تنها با چاپلوسی‌ هایش، پست را از آن خود کرده است. زن جوان آن روز بی‌اختیار در خیابان قدم می‌ زد که متوجه حضور چند پسر بچه جوان به همراه پیرمردی شیک‌ پوش شد. پیرمرد، میلیونری بود که برای بچه‌ های یتیم خرید سال نو می‌ کرد. ناگهان زن متوجه شد که یکی از بچه‌ها در خیابان است و کامیونی به او نزدیک می‌ شود. زن با به خطر انداختن جان خود پسرک را نجات داد و به این ترتیب آینده‌اش به شیوه‌ای متفاوت تغییر کرد.

در این کتاب با زندگی و افکار این زن همراه می شوید تا دریابید که عشق و خوشبختی چه معنایی دارد و منشا آن کجاست.

(معرفی و خلاصه کتاب حکایت عشق و خوشبختی از مارک فیشر)

 

 

در بخشی از کتاب حکایت عشق و خوشبختی می خوانیم:

“نامش میشل بود. اگر مدیریت حاضر می‌ شد این زحمت ‌ها و تلاش ‌ها را با ارتقاء دادن او، که این همه سال منتظرش بود، جبران کند، میشل حتما از روی رغبت به این بیگاری کذایی تن در می‌ داد.

ولی زمان می‌ گذشت و او طوری نادیده گرفته شده بود که انگار یا اصلا وجود ندارد یا حضورش محسوس نیست. آن ‌هم با وجود جذابیت و زیبایی چشمگیرش با موهای کوتاه بلوند، بینی کوچک سربالا و چشم‌ های آبی شوخ و خندان که طبیعتا مانع از آن می‌ شد که بتواند بدون جلب توجه در جایی حضور داشته باشد.

او کتاب‌ های زیادی برای آموختن روش ‌های مختلف کسب موفقیت خوانده بود، ولی تمام آنها فقط به صبر داشتن و نتایج خوب آن تکیه و سفارش می‌ کردند. مدام از خود می ‌پرسید که آیا این پافشاری و مقاومت نوعی سماجت احمقانه محسوب نمی ‌شود و آیا از این نوشته ‌های کسل‌ کننده که جز پر کردن جیب نویسندگان آنها خاصیت دیگری ندارند؛ می ‌شد چیز به درد بخور دیگری برداشت کرد؟… وقتی از این ناامیدی‌ ها و درجا زدن ‌ها به ستوه می‌ آمد، از آنجا که با وجود طبیعت شاد، بیشتر اوقات دلخور و غمگین بود، از خود می ‌پرسید چه می ‌شد اگر خود را با این ایده‌آل خاص گول نمی ‌زد؟ خطایی هر چند کوچک و پیش پا افتاده ولی شدیدا مخالف و مانع موفقیت… .”

 

با خواندن این کتاب چه چیزهایی یاد می گیریم؟

ارمغان زندگي را با روي باز و قدرشناسي، بپذيريد، حتي اگر سخت تر از توانتان باشد. هر اتفاقي كه در زندگي تان مي افتد ماموريتي جديد، و اغلب غيره منتظره است، اینجوری همه چيز جالب مي شود.

خوشبخت بودن بدون خرد و وارستگي امكان پذير نيست، در عين حال كه خردمند و وارسته بودن بدون خوشبختي ممکن نیست.

زن جوان داستان در سفرش با ميليونر ياد گرفت خوشبختي اش را در دستان ديگران جستجو نكند. او راه خوشبختي را پیدا کرد.

(معرفی و خلاصه کتاب حکایت عشق و خوشبختی از مارک فیشر)

 

پیام اصلی نویسنده:

ماموریت همه ما در این زندگی، خوشبخت بودن و خوشبخت زندگی کردن است. این است که راه شادمانی حقیقی را پیدا کنیم و لذت ببریم از اتفاقات زندگی.

همه ما در دوره ای از زندگی از همه چیز خسته شدیم، احساس کردیم دیده نمی شویم، شنیده نمی شویم، خوشبختی را در جای دیگری غیر از خودمان جستجو کردیم. همه اینها تلنگری است که یاد بگیریم خوشبختی واقعی از درون نشات می گیرد، نه در افراد دیگر، نه در تعریف و تمجید دیگران. خودمان باید خودمان را نجات دهیم. منتظر ناجی نباشید.

 

سایر آثار مارک فیشر:

حکایت دولت و فرزانگی

فروشنده و میلیونر

معبد میلیونرها

میلیونر آنی

مثل یک ثروتمند فکر کن

حکایت آن که دلسرد نشد

 

 

www.elmema.com

 

 

www.elmema.com

این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:

تلگرام telegram

اشتراک گذاری در تلگرام (کلیک کنید)

اشتراک گذاری در واتس آپ (کلیک کنید)

 

animated-down-arrow

از مشاوره رایگان استفاده کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو تست های آنلاین دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو مقالات بهبود فردی دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو داستان های کوتاه دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو مقالات موفقیت دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو مقالات مدیریتی دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو مقالات شاد زیستن دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو مقالات امید به زندگی دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو مقالات یک دقیقه مطالعه دیدن کنید. (کلیک کنید)

از آرشیو کل مقالات دیدن کنید، بهترین ها برای شما… (کلیک کنید)

تلگرام علم ما

تلگرام علم ما (کلیک کنید)

Medium_20160928095241745_1111111111

اینستاگرام علم ما (کلیک کنید)

این محتوا چقدر براتون مفید بود؟

لطفا به محتوای ما با ستاره امتیاز دهید

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تاکنون کسی به این محتوا رای نداده! اولین کسی باشید که این محتوا را ارزیابی می کند...

درباره ی شبنم مرزبان

Avatar photo
شبنم هستم، نویسنده کتاب سخت تر از سخت و سرپرست نویسندگان علم ما. مطالعه، آموزش دیدن و نوشتن رو خیلی دوست دارم و در علم ما مقالاتم رو با شما به اشتراک میزارم...

3 دیدگاه

  1. لیست کل کتاب هاتون کجا هست؟

  2. کتاب رو من دوست ندلشتم
    نه که بد بلشه
    من ارتباط نگرفتم باش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *