معرفی و خلاصه کتاب پدر پولدار، پدر بیپول
از رابرت کیوساکی و شارون لچر
(Rich Dad Poor Dad)
معرفی رابرت تورو کیوساکی
آقای رابرت تورو کیوساکی (Robert Toru Kiyosaki) متولد ۸ آوریل ۱۹۴۷ کارآفرین، سرمایهگذار و نویسنده کتاب *پدر پولدار پدر بیپول* است. همچنین کتاب *کسب ثروت به روش پدر پولدار* نیز که در واقع، ادامه مباحث کتاب پدر پولدار پدر بیپول میباشد، از آثار اوست.
خانوادهاش ترکیبی از مدرسان ممتاز و برجسته مملکت بودند. پدرش رئیس آموزش و پرورش ایالت هاوایی بود.
سخنران و نویسنده مشهور، آنتونی رابینز در مورد کیوساکی میگوید: «کار رابرت کیوساکی در امر آموزش، کاری نیرومند، عمیق، شگرف و دگرگونکننده است. من در برابر تلاشهایش سر تعظیم فرو میآورم و به تمام مردم، شرکت در این کلاسها را توصیه میکنم«.
این کتاب به زبان فارسی توسط با عنوان « » (انتشارات پر)، توسط با عنوان « » (انتشارات)، توسط)، توسط) ترجمه شدهاست.
مترجمین کتاب پدر پولدار، پدر بیپول
مترجم | عنوان کتاب | انتشارات |
مهرناز صائمی | پدر پولدار، پدر بی پول | پر |
هنگامه خدابنده | طاهریان | |
غزاله ایدهآلی | ریواس | |
مهدی نکوئی ، مهران افشاری | نگاه نوین | |
مامک بهادرزاده | آوین | |
فرزام حبيبي اصفهانی | برات علم | |
احمد طه ممدوح | نیک اندیشه | |
محبوبه قاقم پوش | زرین کلک | |
امیر باغستانی | پدر ثروتمند، پدر فقیر | نسل نو اندیش |
اعظم نایبی | پدر فقیر، پدر ثروتمند | هورمزد |
پروین قائمی | بابای پولدار، بابای بی پول | معیار اندیشه |
عبدالرضا رضایی نژاد | بابای دارا، بابای ندار | فرا آن |
درباره کتاب پدر پولدار، پدر بیپول
کتاب پدر پولدار پدر بی پول یکی از پرفروشترین و یکی از مشهورترین آثار در زمینهی موفقیت مالی است و در لیست ۱۰ کتاب پرفروش دنیا در سال ۲۰۰۱ میلادی در روزنامههای وال استریت ژورنال، یواسای تودی و نیویورک تایمز قرار دارد.
این کتاب به بیش از 50 زبان دنیا ترجمه شده و یکی از کتابهای پرمخاطب در زمینهی توسعه مالی فردی در ایران نیز است
رابرت کیوساکی برای نگارش این کتاب رفتارها، رویکردها و سبک زندگی افراد پولدار و افراد طبقهی متوسط را مورد بررسی قرار داده است. کیوساکی از موفقیتها و شکستهای خود در زمینه سرمایهگذاری و همچنین تجربیات پدرش در زندگی بهره گرفته است و بر اساس آن مجموعهای تحت عنوان پدر پولدار را پدید آورده است.
این کتاب توانسته دنیای امور مالی را متحول کند و میتواند نقطه شروعی برای تمام کسانی باشد که میخواهند کنترل مالی شان را در آینده بدست گیرند.
با خواندن این کتاب چه چیزهایی را یاد میگیریم؟
رابرت کیوساکی کتاب مشهورش را با این جملات آغاز میکند: «من دو پدر داشتم؛ یکی پولدار و دیگری فقیر. یکی از آنها دارای تحصیلات عالی و باهوش بود. او مدرک دکترا داشت و چهار سال دوره کارشناسی را در کمتر از دو سال به پایان رسانده بود. او برای ادامه تحصیل بورسیه «دانشگاه استنفورد»، «دانشگاه شیکاگو» و «دانشگاه شمال غربی» شد، امّا پدر دیگرم هرگز کلاس هشتم را به پایان نرساند. هر دوی آنها افرادی موّفق در زندگیشان بودند؛ به سختی تلاش میکردند و درآمدی قابل توجه داشتند. امّا نقطه نظرهایی کاملاً متفاوت در حوزه امور مربوط به پول داشتند. برای مثال، یکی از آنها میگفت: «عشق به پول ریشه همه بدیهاست». و دیگری میگفت: «عدم وجود پول ریشه همه بدیهاست.»
احتمالا شما هم دوست دارید بدانید چه چیزی موجب اینهمه تفاوت نظر در بین این دو پدر شده است؟ آنها هر دو آموزههای مختلفی را به فرزندشان منتقل کردند که بر اساس جهانبینی خودشان بود. در نهایت رابرت کیوساکی تمام آنچه را که از آن دو نفر آموخته بود باهم ترکیب کرد و درس بزرگی به تمام مردم دنیا داد: پول آنقدر ارزش ندارد که برایش کار کنید، کاری کنید که پول به خدمت شما درآید!
اما چنین چیزی چطور ممکن است؟ تمام آنچه که به ما کمک میکند تا در زندگی مالی خود به این مرحله برسیم سواد مالی و اقتصادی نام دارد. چیزی که به ما کمک میکند تا نگاهمان را به پول تغییر دهیم. در تلاش باشیم تا روش متفاوتی برای کسب درآمد پیدا کنیم، پول را به خدمت خود درآوریم و تجارت خودمان را بنا کنیم.
حتما همه ما بارها این جمله را شنیدهایم که با داشتن تحصیلات عالی و نمرات بالا میتوانیم موفقیت خود را در آینده تضمین کنیم. اما عکس این موضوع را هم دیدهایم. بسیاری از ثروتمندانی که میشناسیم تحصیلات بالا نداشتند. آنها سواد مالی داشتند و این موضوع به ثروتمند شدن آنها کمک کرده است. این کتاب هم در تلاش است تا سواد مالی مخاطبان را افزایش دهد. رابرت کیوساکی، نویسنده کتاب یکی از ثروتمندترین افراد در دنیا به شمار میرود، او مطالبی را که در کتابش آورده است، بر اساس سالها تجربه نوشته است. تجربهای که میتوان به آن اعتماد کرد.
تجربه کیوساکی در زمینه رسیدن به ثروت، در شش درس مهم خلاصه میشود. درسهایی که به ما کمک میکند طرز تفکر ثروتمندان را یاد بگیریم. فکری برای کسب وکار خودمان بکنیم، برای یادگیری کار کنیم نه برای پول و در نهایت میآموزیم که چگونه در دسته افرادی باشیم که پول میآفرینند.
فهرست کتاب به شرح ذیل می باشد:
مقدمه
فصل اول: پدر پولدار پدر بیپول
فصل دوم: ثروتمندان برای پول کار نمیکنند.
فصل سوم: ضرورت آموزش سواد مالی چیست؟
فصل چهارم: به فکر تجارت خودتان باشید.
فصل پنجم: تاریخچه مالیاتها و قدرت شرکتها
فصل ششم: ثروتمندان پول میآفرینند.
فصل هفتم: کار کنید تا یاد بگیرید برای پول کار نکنید.
فصل هشتم: غلبه بر موانع
فصل نهم: آغاز به کار (نبوغ مالی)
فصل دهم: باز هم بیشتر میخواهید؟
بخش پایانی: چگونه هزینه تحصیلی دانشگاهی فرزندمان را تنها با ۷۰۰۰ دلار تامین کنیم؟
نویسنده کتاب، بیشتر بر روی ذهنیتها تمرکز میکند تا بر روی توصیههای عملی در رابطه با چگونگی پولدار شدن. او این بینش را بهوسیله داستانهای حکایت گونه به اشتراک میگذارد.
۱ – کار کردن برای مردم را متوقف کنید.
یکی از فصلهای اصلی و مهم کتاب پدر پولدار پدر بی پول فصلی است که در آن در مورد آغاز تجارت صحبت میشود. در این فصل دو پیام مهم و کلیدی مطرح میشود:
ابتدا، بدهیهای خود را بپردازید و روی داراییهایی سرمایهگذاری کنید که در سریعترین زمان ممکن برای شما درآمد داشته باشند. به عنوان مثال میتوانید مسکنی بخرید و آن را اجاره بدهید. این کار برای شما درآمد بسیار خوبی به همراه دارد.
سعی کنید روی آموزش مالی وقت بگذارید و از نظر مالی سالم بمانید و تا جایی که امکان دارد منابع مالی خود را صرف سرمایهگذاری روی دارایی کنید.
بسیاری از مردم کسب و کار و حرفه خود را با تجارتشان اشتباه میگیرند. آنها تمام وقت خود را روی کار در یک شرکت، کسب و کار یا مغازهای میگذارند تا بتوانند برای شخص دیگری پول دربیاورند و خودشان در پایان ماه درصد کمی از این درآمد را کسب کنند. این افراد حاضر نیستند ریسک کنند و با سرمایهگذاری روی دارایی به استقلال مالی برسند. این افراد دوست ندارند که هیچ وامی بگیرند؛ زیرا وام گرفتن را کاری نادرست میدانند. یکی از جملات زیبای کتاب در فصل سوم این است که:
اولین و اصلیترین دلیل محافظهکار بودن افراد فقیر و متوسط در زمینه مالی این است که از نظر مالی دانش کافی ندارند. آنها مجبور هستند که تمام وقت خود را روی شغل خود بگذارند و از منطقه امن خود خارج نشوند. این در حالی است که رشد و موفقیت تنها از راه ریسک کردن به دست میآید.
تلاش بیهوده را متوقف کن. اینکه کار کردن در تمام طول عمر برای افراد دیگر را متوقف کن. کار کردن برای افراد دیگر، یک کارمند بودن، به معنی قرار دادن مقدار اندکی پول در جیب خود و مقدار زیادی پول در جیب افراد دیگر است.
۲ – افراد ثروتمند برای پول کار نمیکنند.
در بسیاری از مواقع افراد به شغل خود اهمیت زیادی میدهند. آنها تصور میکنند که اگر برای رسیدن به پول کار کنند، روزی میتوانند موفق شوند. این در حالی است که کیوساکی در کتاب پدر پولدار پدر بی پول از مخاطب خود میخواهد که هدف خود از کار کردن را یادگیری در نظر بگیرد. به عنوان مثال کسی را در نظر بگیرید که در زمینه فروش، مهارت زیادی ندارد. این شخص اگر مدتی در زمینه بازاریابی شبکهای کار و مطالعه کند، قطعاً میتواند کالای مورد نظر خود را به بهترین شکل و با بیشترین تعداد به مشتری بفروشد. بنابراین کار کردن یکی از بهترین راهها و روشها برای یادگیری است.
بعضاً تصور میکنند که افراد ثروتمند اصلاً هیچ کار و شغلی ندارند. این تصور کاملاً اشتباه است. افراد ثروتمند مدام در حال مطالعه و پیدا کردن زمینههای خوبی برای سرمایهگذاری هستند. کیوساکی بر این باور است که این پول است که باید در خدمت آدمی باشد ولی متأسفانه در جامعه امروز شاهد عکس این ماجرا هستیم. بسیاری برای رسیدن به پول خود را به آب و آتش میزنند و در نهایت به هدف خود نمیرسند. در واقع کسانی که برای پول کار میکنند پس از مدتی به برده پول تبدیل میشوند. یکی از جملات طلایی کتاب پدر پولدار پدر بی پول این است که:
اگر یک ثروت بزرگ را به یک برده بدهیم، او باز هم یک برده میماند.
این جمله نشان میدهد که انسان به واسطه نگرش و دیدگاه خود میتواند یک ارباب یا برده باشد. واقعاً نگرش یعنی همه چیز! او جمله زیبای دیگر هم در این کتاب دارد که میگوید:
ترس از عدم پرداخت صورت حسابها، ترس از اخراج شدن، ترس از شروع از صفر و ترس از نداشتن پول به اندازه کافی گاهی به قدری قدرت پیدا میکند که باعث میشود افراد فقط یک شغل داشته باشند. وقتی کسی تلاش میکند یک حرفه را یاد بگیرد و سپس دنبال پول بدود، ناچار این ترس نصیب او میشود. بسیاری از افراد در جامعه خود را برده پول میکنند و جالب است که از دست رئیس خود عصبانی هستند.
کیوساکی میگوید که بیشتر مردم این فریب را خوردهاند که کاری محفوظ داشته و هیچگونه ریسکی را متقبل نشوند. بنابراین، ما لشکری کامل از افراد فقیر و طبقه متوسط داریم که مقدار زیادی از زمان خود را با مقداری اندک پول و مقداری امنیت تبادل میکنند.
۳ – افراد ثروتمند پول میسازند
یکی از درسهای مهم دیگری که کتاب پدر پولدار پدر بی پول به ما یاد میدهد این است که ما باید به دنبال سرمایهگذاری روی فرصتهایی باشیم که سایر افراد به این فرصتها فکر نمیکنند. این کار باعث میشود به سرمایهای دست پیدا کنیم که سایر افراد نمیتوانند به چنین سرمایهای دست پیدا کنند. در این کتاب میخوانیم که سرمایهگذارها به دو دسته تقسیم میشوند:
سرمایهگذاران متکی به بستههای سرمایهگذاری: این نوع از سرمایهگذارها افرادی هستند که به یک مدیر یا توسعهدهنده اعتماد میکنند که پول خود را در اختیار او بگذارند. اکثر مردم از این راه سرمایهگذاری میکنند که مهمترین دلیل استفاده از این نوع سرمایهگذاری، عدم داشتن دانش کافی در حوزه مالی است.
سرمایهگذاران حرفهای: این دسته از سرمایهگذاران همانگونه که از نامشان پیدا است، حرفهای و مسلط هستند و خودشان میدانند که چگونه باید از پول و منابع مالی خودشان مراقبت و نگهداری کنند. این افراد خودشان تحقیق و پژوهش و در نهایت سرمایهگذاری میکنند. گاهی اوقات به قدری سرمایه دارند که لازم است یک فرد متخصص را استخدام کنند تا در امر مدیریت سرمایه به آنها کمک کند.
سرمایهگذاران حرفهای در سه نکته با هم اشتراک دارند. این سه نکته عبارت است از:
- شناخت فرصتهایی که سایر مردم هیچگاه به آنها پی نمیبرند
- جذب منابع مالی برای سرمایهگذاری
- همکاری با افراد هوشمند و توانمند
یکی از جذابترین جملاتی که میتوان در این کتاب خواند، جمله زیر است:
برخی از افراد میگویند جایی که ما زندگی میکنیم امکان خرید و فروش املاک و مستغلات وجود ندارد ولی این تفکر کاملاً اشتباه است؛ زیرا همیشه و در همه جا فرصتهایی هست که ما آنها را نادیده میگیریم. اکثر مردم سواد کافی برای شناسایی و تشخیص فرصتهایی که در مقابل آنها وجود دارد را ندارند.
کیوساکی میگوید که یک قانون کلی برای سواد اقتصادی و ثروتمند شدن وجود دارد و آن قانون دارایی در مقابل بدهی است. بهطور ساده، دارایی آن چیزی است که پول را در جیب شما قرار میدهد. یک بدهی، هر چیزی است که پول را از جیب شما بر میدارد. اطمینان حاصل کنید که شما فقط داراییها را کنترل میکنید.
اگر شما یکخانه بخرید و در آن زندگی کنید، درحالیکه وام مسکن و مالیات پرداخت میکنید، شما یک بدهی دارید. اگر شما یکخانه بخرید و آن را اجاره دهید و آن اجاره، وام مسکن را پرداخت کرده و پولی هم در جیب شما قرار دهد، شما یک دارایی دارید.
در رابطه با این موضوع، کیوساکی یک توصیه عالی ساده ارائه میدهد: فقط در صورتی خانه بخرید که از منظر گردش مالی امروز، نه آینده، منطقی به نظر بیاید. هیچگاه یکخانه را به دلیل قابلیت آن در افزایش قیمت در آینده نخرید.
از خودتان بپرسید:
“آیا گردش مالی مثبت است؟
اگر گردش مالی مثبت است، آنگاه شما یک دارایی دارید و این کار، یک سرمایهگذاری خوب است.
اگر گردش مالی منفی است و شما اعتقاددارید که ارزش آن بهزودی افزایش مییابد، آنها نخرید.
فهرست داراییها، سهام، اوراق قرضه، اسکناسها (سفتهها)، املاک و مستغلات درآمدزا، حق امتیاز مالکیت معنوی (نرمافزار، موسیقی، نمایشنامهها، اختراعات) هر چیزی که درآمد ایجاد کرده یا افزایش قیمت پیدا کند (و در صورت داشتن یک بازار نقد شونده، سود اضافی تولید کند)
۴– ثروتمندان و شرکتها خرج میکنند، فقرا مالیات پرداخت میکنند.
کیوساکی در اینجا نگرشی خصمانه در قبال دولت و مالیاتها دارد، اما آنچه او بیان میکند، هنوز کاملاً صحیح به نظر میرسد. افراد فقیر در ابتدا مالیات پرداخت میکنند و آنچه باقی میماند را نگه میدارند.
شرکتها و افراد ثروتمندی که در پشت شرکتها پناه گرفتهاند، نسبت به سیستمها شناخت داشته و از نقاط ضعف موجود، نهایت استفاده را میبرند تا کمترین میزان ممکن را پرداخت کنند. همچنین، شرکتها در ابتدا مالیات پرداخت نمیکنند. آنها درآمد را بهدست میآورند، خرج میکنند و سپس نسبت به آنچه باقی میماند، مالیات پرداخت میکنند.
بهصورت مقایسهای، این امر بدینصورت است که شما حقوق خود را بهصورت کامل، بدون کسر مالیات دریافت کنید و سپس، برای آنچه در انتهای ماه باقی میماند، مالیات پرداخت کنید. همچنین داشتن شناخت نسبت به سیستم، آگاهی نسبت به حسابداری، نقاط ضعف، بازارها، ابزار سرمایهگذاری و قانون به شما کمک میکند.
۵ – برای یادگیری کارکنید، نه برای پول
رابرت کیوساکی برای جذب مخاطب و فهماندن درست و هوشمندانه مطلب از روش داستانسرایی استفاده میکند. او پدر خودش را با پدر یکی از دوستانش مقایسه میکند که پدر خودش فقیر و پدر دوستش ثروتمند است. او در این کتاب به خصوصیات این دو نفر اشاره میکند. پدر رابرت که یک معلم تلاشگر است، در مورد ممتاز بودن در مدرسه و تحصیل صحبت میکند و به فرزند خود یاد میکند که رزومه خود را چگونه بنویسد که بتواند در شرکت مورد نظر خود استخدام شود ولی پدر پولدار، قوانین و قواعد ثروت را به فرزند خودش آموزش میدهد. پدر پولدار به جای پیدا کردن شغل، تمرکز خود را روی ایجاد شغل برای دیگران میگذارد. اینجاست که میتوان فهمید تفاوت این دو پدر در نوع نگاهشان به مسئله ثروت است.
کسانی که تمایل دارند در زندگی به ثروت مورد نظر خودشان دست پیدا کنند، باید در این زمینه آموزش ببینند. افرادی که روی این کره خاکی راه میروند، تفاوت قابل توجهی با یکدیگر ندارند. این آموزش و یادگیری است که افراد را از یکدیگر متمایز میکند. نکته دیگری که شما را به ثروتمند شدن نزدیک میکند، واقعبینی است. به عنوان مثال باید بدانیم که هر چه زودتر در مسیر ثروتمند شدن قدم بگذاریم، قاعدتاً زودتر ثروتمند میشویم. رابرت کیوساکی در این کتاب مینویسد:
میتوانید در هر سنی قدم در راه کسب ثروت بگذارید، ولی هرچه زودتر شروع کنید بهتر است.
البته این بخشی از واقعبینی است وگرنه خیلی از متخصصان بر این باور هستند که هیچ وقت برای ثروتمند شدن دیر نیست. لازمه رسیدن به ثروت این است که انسان, علم ثروت را بیاموزد، وضعیت کنونی خود را به درستی ارزیابی کند، عادات درست و غلط خود را پیدا و روی رفع عادات غلط و تقویت عادات صحیح کار کند. ببینید که از شغل کنونی خود چقدر درآمد دارید؟ هزینههای خودتان را بنویسید تا متوجه شوید که این درآمد چه نقشی در زندگی شما دارد و چگونه میتوان از آن بهره برد. در تمامی این زمینهها باید با واقعبینی وارد شوید؛ زیرا هرگونه نگرش اشتباه از رسیدن شما به درآمد مورد نظرتان جلوگیری میکند.
کیوساکی میگوید که شما تنها یک مهارت فاصلهدارید تا زندگی خود را بهشدت بهبود بخشید. بسیاری از افراد بااستعداد، فقیر هستند، زیرا آنها فقط در یک مهارت تخصص دارند.
نویسنده از مثال یک دختر با مدرک کارشناسی ارشد ادبیات استفاده میکند که ثبتنام در دورهفروش و بازاریابی را نپذیرفت، زیرا آنها خیلی پایینتر از حد خود میپنداشت. او همچنین از یک مثال خوب استفاده میکند.
او از افراد حاضر در یک اتاق پرسید که چند نفر میتوانند همبرگری بهتر از مکدونالد تهیه کنند و همه آنها دستشان را بالا بردند. همه میتوانند همبرگری بهتر از مکدونالد تهیه کنند و مکدونالد هنوز یک شرکت چندمیلیاردی است، زیرا او میتواند خوب بفروشد.
کیوساکی چند مهارت کلیدی را برای یادگیری معرفی میکند که عبارتاند از مهارتهای مدیریت، دانش سیستم تجارت و مهارتهای فروش و بازاریابی.
نویسنده همچنین استخدام کردن افرادی باهوشتر از خودتان، چیزی که ناپلئون هیل درباره آن صحبت میکند و سیستمهای تجارت، چیزی که مایکل گربر در کتاب عالی خود به آن تأکید میکند، The E-Myth Revisited، به شما پیشنهاد میدهد.
“شما تنها یک مهارت تا متحول کردن زندگی خود فاصله دارید.“
در این فصل، آقای کیوساکی به مهارتهای مدیریتی لازم برای موفقیت در کسب و کار اشاره میکند. این مهارتها عبارت است از:
- مدیریت پول نقد
- مدیریت سیستمها
- مدیریت افراد (منابع انسانی)
۶ – ذهنیت پدر بی پول
یکی از مهمترین و بنیادیترین جملات کتاب پدر پولدار پدر بی پول این است:
اصلیترین تفاوت بین یک فرد ثروتمند و یک شخص فقیر، شیوه مدیریت ترس است.
مسلماً منظور رابرت کیوساکی از نوع ترسی که در جمله بالا مطرح شده، ترس از دست دادن منابع مالی و ضرر کردن است. افراد ثروتمند میتوانند این ترس را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنند ولی افراد فقیر چنان تحت تأثیر قرار میگیرند که نمیتوانند به ترس خود غلبه کنند و در نتیجه فرصت را از دست میدهند. در صورتی که تمایل دارید روزی به آزادی و استقلال مالی دست پیدا کنید و دیگر لازم نباشد که خود را برای پول به اب و آتش بزنید با پنج مانع اصلی روبرو خواهید شد که این موانع جلوی ثروتمند شدن شما را میگیرد. این موانع عبارت است از:
ترس
بدبینی
تنبلی
عادات بد
غرور
وظیفه ما این است که این پنج عامل را در وجود خود شناسایی و برای مدیریت آنها تلاش کنیم.
کیوساکی میگوید این احمقانه است که مردم بهجای دیدن تصویر بزرگتر و درآمد خالص، به جزییات کوچک نگاه کنند.
به عنوان مثال او به مردم میگوید که خریدن و تعمیر کردن املاک و مستغلات پولساز است، اما مردم پاسخ میدهند که آنها نمیخواهند توالت تعمیر کنند.
۷ – هوش مالی خود را توسعه دهید.
پس از IQ و EQ، “هوش مالی” نیز وجود دارد.
برای افزایش هوش مالی خود، شما باید این موارد را متوجه شوید:
۱– حسابداری ۲– سرمایهگذاری ۳– بازارها ۴– قانون
۸ – چهارگوش گردش مالی
کتاب پدر پولدار پدر بیپول به خاطر چهارگوش گردش مالی خود معروف است. کارمندان در ربع اول، یک شغل دارند، قدرتی ندارند و زمان را با پول تبادل میکنند. افراد خویشفرما، صاحب یک شغل هستند و مقدار کار کردن آنها با آنچه کسب میکنند متناسب است.
صاحب یک کسبوکار، مالک یک سیستم است و از زمان دیگران بهره میبرد تا درآمد کسب کند. سرمایهگذار، از پول بهره میبرد تا پول بهدست آورد.
پیام اصلی نویسنده
در این کتاب رابرت کیوساکی درباره روشهای زندگی افراد پولدار و افراد بیپول صحبت میکند. او از کودکی خود مینویسد و اینکه زندگی در کنار پدر واقعی او که یک معلم باهوش و بسیار محبوب اما فقیر بوده و زندگی در کنار پدر بهترین دوستش که او دوستش را درباره پول و قواعد آن آموزش میداد و بسیار ثروتمند.
کیوساکی میگوید: یکی از پدرانم برای به دست آوردن چند دلار جان میکند و دیگری مشت مشت پول درمیآورد. یکی از پدرانم به من یاد میداد که سوابق تحصیلی و کارم را چه طور بنویسم که بتوانم شغل خوبی به دست آورم و دیگری به من میآموخت که چه طور طرحهای قوی مالی و بازرگانی را خلق کنم، تا بتوانم برای دیگران شغل ایجاد کنم.
فرزند دو پدر قوی بودن این امکان را برای من فراهم آورد تا با مقایسه آرای آنها با یکدیگر تأثیر تفکراتشان را بر زندگیشان بررسی کنم، در این جریان فهمیدم که انسانها زندگیشان را براساس افکارشان تنظیم میکنند. پدر بی پولم دائماً میگفت: من هیچ وقت پولدار نمیشوم و این پیشگویی واقعیت یافت، ولی پدر پولدارم معتقد بود که آدم پولداری است، حتی یک بار پس از ورشکستگیی که افسرده اش کرده بود، باز ادعا کرد آدم ثروتمندی است و میگفت بین فقیر بودن و ورشکسته بودن یک اختلاف بزرگ است و آن این که ورشکستگی موقتی، ولی فقر دائمی است.
برخی از نکات مهم و خاص کتاب عبارتند از:
ابتدا به خودتان پرداخت کنید: همیشه مقداری پول برای خودتان کنار بگذارید و این کار را اول انجام دهید.
دوستانتان را انتخاب کنید: با افرادی رفتوآمد کنید که دوست دارند درباره پول صحبت کنند.
سخاوتمند باشید: حامیان حرفهای شما، افرادی هستند که موفقیت شمارا بهپیش میبرند، یک واسطه خوب پیدا کنید و پول خوب به او بدهید.
یک دلیل بزرگتر پیدا کنید. هدفی بزرگتر در زندگی پیدا کنید تا به شما انگیزه دهد.
هر تعداد کسبوکار که لازم است راهاندازی کنید. کیوساکی میگوید که از هر ۱۰ کسبوکار، ۹ مورد آن با شکست روبرو میشود. خوب، پس این بدان معنی است که شما باید با ۱۰ کسبوکار شروع کنید.
سایر آثار رابرت کیوساکی و شارون لچر :
- معجزه موفقیت
- پیشگویی پدر پولدار
- مدیریت مالی موفق
- نوجوان پولدار
- به فکر یک تجارت باشید قبل از اینکه بیکار شوید
آرشیو خلاصه برترین کتاب های هوش مالی و ثروت (کلیک کنید)
معرفی و خلاصه برترین کتاب های رشد فردی (کلیک کنید)
نقشه راه کتاب و مطالعه (کلیک کنید)
برای اشتراک گذاری کلیک کنید: واتساپ | تلگرام