وارن بافت (زندگی نامه افراد موفق)
وارن بافِت (Warren Buffett) متولد ۳۰ اوت ۱۹۳۰ میلادی است که غالبأ با لقب باهوش اوماها یا دانشمند اوماها نامیده میشود. او یک آمریکایی سرمایهگذار، تاجر و یک انسان خیرخواه و بشردوست میباشد.
او مدیر عامل و بیشترین سهامدار شرکت برکشایر هاتاوی میباشد. وارن بافت در سال ۲۰۰۸ بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان معرفی شد. وی هم اکنون سومین میلیاردر جهان در سال ۲۰۱۸است. پدرش هاوارد بافت تجار و سیاست مدار بود. نام پسرش هاوارد گراهام بافت از نام پدرش هاوارد بافت و نام استادش بن گراهام گرفته شده است.
پدرش هاوارد بافت تاجر و سیاستمدار بود. بافت دومین فرزند از سه فرزند و تنها فرزند پسر خانواده است.
او در کودکی در زمینهی پول و تجارت استعداد شگفت انگیزی از خود نشان داد. سوابق و تواناییهایش در محاسبهی دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همکاران تجاریاش را متحیر میکند. در ۶ سالگی، شش جعبهی کوکا کولا به قیمت ۲۵ سنت از مغازهی پدر بزرگش خرید و هر بطری را به ازای یک سکهی پنج سنتی فروخت؛ در حالی که کودکان هم سن و سال او بر روی چمن لی لی و بولینگ بازی میکردند.
وارن تحصیلات خود را در دبستان رز هیل در اوماها آغاز کرد.
در سال ۱۹۴۲ پدرش در انتخابات کنگره آمریکا انتخاب شد و به همین منظور وارن به همراه خانواده به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند و وی دوران راهنمایی خود را در مدرسه آلیس دیل گذراند. در سال ۱۹۴۷ در ۱۷ سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون در واشنگتن D.C فارغ التحصیل شد. در دوران دانش آموزیاش ۵۰۰ دلار روزنامه توزیع کرد. ( این مقدار در حال حاضر معادل دهها هزار دلار است)
او با رفتن به درب خانهها و فروش آدامس، نوشابه کوکا کولا و مجلات هفتگی شروع به کار کرد و برای مدتی نیز در مغازه پدر بزرگش مشغول بود. در ۱۱ سالگی سه سهم شرکت citesservice را به قیمت هر سهم ۳۸ دلار، برای خود و خواهر بزرگش به نام دوریز خرید. در مدت کوتاهی بعد از خرید سهام، قیمت هر سهم به ۲۷ دلار کاهش یافت. وارن ترسیده بود اما هیچ اقدامی نکرد تا اینکه هر سهم به ۴۰ دلار رسید، او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این کار پشیمان شد، چون سهام citesservice پس از مدت کوتاهی به ۲۰۰ دلار رسید.
این تجربه درس بزرگی به او داد؛ اینکه یکی از اصول مهم سرمایهگذاری، صبر و شکیبایی است.
در سال ۱۹۴۳ ، به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض کرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف کند.
پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشکده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا برود.اما او دو سال به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها میداند! وقتی پدرش در مبارزات مجلس شکست خورد، وارن به خانهشان در اوماها برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نبراسکا رفت. با وجود کار تمام وقت ، تنها در مدت سه سال موفق شد دوره لیسانس را در این دانشگاه بگذراند و فارغ التحصیل شود.
او در سال ۱۹۵۱ میخواست وارد دانشکده علوم اداری و بازرگانی شد، ولی دانشگاه به دلیل سن کم بافت او را نپذیرفت و او مجبور شد برای دوره فوق لیسانس رشته اقتصاد، به دانشگاه کلمبیا برود. او از دو استاد شناخته شده در تحلیل اوراق بهادار، بنجامین(بن) گراهام و دیوید داد استفاده برد.
بن گراهام در طول دهه ی۱۹۲۰ به دلیل داشتن تفکرات نو در زمینه بازار سهام، خیلی زود به عنوان یک سرمایهگذار و تحلیل گر بزرگ معروف شد. او به دلیل بیخطر بودن سهامهای ارزان، به دنبال آنها بود. بافت در طول تحصیلاتش در کلمبیا، تنها دانشجویی بود که در کلاس درس بن گراهام نمره A + گرفت. بعد از دورهی فارغ التحصیلی هم تصمیم گرفت تا برای گراهام بطور رایگان کار کند، ولی بن نپذیرفت. او بعد از رد شدن پیشنهاد کار توسط گراهام، در وال استریت به عنوان دلال سهام مشغول به کار شد. او با استفاده از درآمد کم این دوران، پمپ بنزین سینکلایر را خرید؛ اما چنان که انتظار میرفت، پمپ بنزین بازدهی نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به کار شد .
از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ در شرکت بافت – فالک به عنوان فروشنده سرمایه گذار شروع به کار کرد. از سال ۱۹۵۴ تا ۵۶ به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار در شرکت گراهام نیومن به کار پرداخت. از ۱۹۵۶ تا ۶۹ به عنوان شریک عمومی با شرکت بافت همکاری داشت.
او در زادگاهش با دختری به نام سوزان تامپسون آشنا شد. این دو در آوریل ۱۹۵۲ با هم ازدواج کردند. آنها یک آپارتمان سه خوابهی مخروبه و پر از موش را به مبلغ ماهیانه ۶۵ دلار اجاره کردند.
در سال ۱۹۵۳ فرزند اولشان ، به نام سوزی متولد شد. برای صرفه جویی از یک کشوی خراب لباس برای او تخت درست کردند.
در آن سالها سرمایه گذاری وارن به ایستگاه Texaco و چند مشاور املاک محدود بود که البته هیچکدام برایش موفقیتی کسب نکرد. در این دوران برای کسب درآمد، در دانشگاه اوماها شروع به تدریس کرد. او قبل از شروع تدریس، برای غلبه بر ترس حرف زدن در جمع و مکانهای عمومی، یک دوره آموزش با دیل کارنگی گذراند. بافت در دانشگاه برای دانشجویانی که میانگین سن آنها دو برابر سن خودش بود؛ اصول سرمایه گذاری را تدریس میکرد.
در سال ۱۹۵۴؛ بن گراهام ، استاد دانشگاه بافت و سرمایه گذار مشهور، از او دعوت کرد تا با حقوق سالانه ۱۲۰۰۰ دلار برایش کار کند. سرانجام وارن بعد از مدتها انتظار به آنچه میخواست رسید. بافت و همسرش در حومه ی شهر نیویورک خانهای اجاره کردند . بافت روزها به تجزیه و تحلیل گزارشات و تحقیق در زمینههای موفقیت در سرمایهگذاری میپرداخت. در طول این دوران تفاوتهایی بین روند کار گراهام و بافت آشکار شد. بافت میخواست بداند که چگونه یک شرکت در بین رقبا به برتری دست مییابد و بن به دنبال اعداد و ارقام بود. همچنین وارن مدیریت شرکت را عاملی مهم در سرمایه گذاری می دانست؛ اما گراهام صرفا به ترازنامه و صورت درآمد و سود و زیان شرکت اهمیت میداد و به نوع رهبری و مدیریت شرکت کمتر توجه میکرد.
در سال ۱۹۵۴ دومین فرزند بافت به نام هاوارد گراهام به دنیا آمد. وارن نام فرزندش را از نام پدر خود؛ هاوارد بافت، همچنین بنجامین گراهام استاد مورد علاقهاش، انتخاب نمود. هاوارد گراهام بافت به عنوان مدیر ارشد اجرایی در شرکتهای برکشایر هاتاوی، شرکت کوکاکولا و آرچر دانیلز میدلند فعالیت مینماید. ولی فعالیت اصلیاش در زمینه کشاورزی است، که مالک مزرعهای ۱٫۶ کیلومتر مربعی در تکاماه، نبراسکا میباشد.
وارن بافت در سال ۱۹۵۶ با داشتن تجربهای مناسب و همچنین تجارب ارزندهی گراهام و با تمام سرمایهی خود به اوماها برگشت و مؤسسهی سرمایهگذاری بافت را تاسیس کرد.
در اوایل می ۱۹۵۶ با خواهرش دوریز و عمه آلیس به سرمایهای به ارزش ۱۰۵۰۰۰ دلار شریک شد. او ۱۰۰ هزار دلار در Buffet Association Ltd سرمایهگذاری کرد. قبل از پایان سال سرمایه وی به ۳۰۰/۰۰۰ دلار رسید و یک خانهی گچکاری شده با ۵ اتاق خواب به قیمت ۳۱۵۰۰ دلار در خیابان فارنام خریداری کرد که آن را حماقت بافت نامید. در همان سال سومین فرزند او به نام پیتر به دنیا آمد . بافت جلساتش را با شرکای خود در آن خانه برگزار میکرد. در آن هنگام زندگی او شکل دیگری گرفت. بافت سه فرزند، یک زن زیبا و تجارت خیلی موفقی داشت. در سال ۱۹۵۷ مالک سه شرکت شد. در سال ۱۹۵۸ موسسهی سرمایهگذاری بافت صاحب ۷ شرکت شد.
در ۱۹۶۲ به یک میلیونر تبدیل شد، زیرا سرمایه شرکتش به ۷ میلیون رسیده بود که از این مقدار یک میلیون آن به بافت میرسید.
او تمامی شرکتها را در یک شرکت منسوجات به نام برکشایر هاتاوی تلفیق کرد. در ژانویه ۱۹۶۶سرمایه شرکت بافت به ارزش۷/۱۷۸/۵۰۰ دلار بود که بیش از۱/۲۵۰/۰۰۰ دلار متعلق به آقای وارن بود. در سال۱۹۶۶ شرکای بافت، سهام برکشایر هاتاوی را به ارزش هر سهم ۱۴/۸۶ دلار خریدند. او در اواخر سال ۱۹۶۶، پذیرش سهامدار جدید را در شرکت ممنوع کرد.
بافت در سال ۱۹۶۷ برای برکشایر هاتاوی یک فروشگاه خرده فروشی خصوصی در بالتیمور خرید که مسئولیت ریاست هیات مدیره آنرا برعهده گرفت. برکشایر در سال ۱۹۶۷ به ازای هر سهم ، ۱۰ سنت سود داد. او در سال ۱۹۷۰ برای اولین بار رئیس برکشایر هاتاوی شد و نامه ای به سهامداران نوشت. بعد از چندین سرمایه گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا کرد. در فاصلهی سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ ارزش هر سهم برک شایر، از ۲۰ دلار به ۹۵ دلار رسید. در طول این دوره بافت که صاحب ۲۹ درصد از سهام برک شایر بود، توانست ۱۴ درصد دیگر از سهام شرکت را بخرد و سهام او و همسرش که ۳ درصد از سهام را داشت به ۴۶ درصد رسید.
بافت؛ یکی از ۴۰۰ ثروتمند دنیا
بافت شرکت برکشایر هاتاوی را توسعه داد و همچنین در صنایع مختلف سرمایه گذاری کرد. در سال ۱۹۷۹ با دارایی ۱۴۰ میلیون دلار برک شایر در ABC سهام خرید. هر سهم به قیمت ۲۹۰ دلار بود. برک شایر پس از مدت کوتاهی، فروش سهام در ABC را با قیمت هر سهم ۷۷۵ دلار شروع کرد و با ۳۱۰ , ۱ دلار پایان داد.ثروت خالص بافت ، به ۶۲۰ میلیون دلار رسید و برای اولین بار، نام او در مجله فوربس به عنوان یکی از ۴۰۰ ثروتمند دنیا معرفی شد.
او در دهه ۱۹۷۰ فرصت پیدا کرد تا شرکتی به نام seescandy به مبلغ ۲۵ میلیون دلار بخرد. این خرید بزرگترین سرمایهگذاری برکشایر هاتاوی بود.
در سال ۱۹۷۳ سهام شرکت واشنگتن پست را خرید. این کار او سبب شد تا کاترین گراهام سرپرست روزنامه و نشریات شرکت و همچنین عضو هیئت مدیره شود. در سال ۱۹۷۹ نیز سعی در به دست آوردن سهام ای بی سی نمود.
بافت به زمان خرید هم توجه دارد. او نمیخواهد در کارهایی که ارزش مشخصی ندارند، سرمایهگذاری کند. او منتظر کسادی و اصلاح بازار میماند تا کالاهای مطمئن و همچنین سهام شرکتهای مطمئن را با قیمت منطقی(پایین) خریداری کند، زیرا کسادی و رکود بازار سهام، فرصت خرید ایجاد میکند.
هر گاه در بازار، احتکار رایج باشد، بافت محافظهکار میشود و هرگاه سایرین نگران سرمایهی خود باشند؛ بافت پر تکاپو میشود. این استراتژی دوگانه و متضاد، سبب شده تا شرکت بافت به پیشرفت جهانی برسد و خسارت مهم قابل توجهی به این شرکت وارد نشود. البته انتقادهایی نیز وجود دارد که شرکت در طول این دوران فرصتهای خوبی را از دست داده است. بافت معتقد است که سرمایه گذار در خرید سهام باید به گونه ای آن شرکت را مورد بررسی قرار دهد که گویی می خواهد تمامی شرکت را بخرد.
او خود میگوید که در سال ۲۰۰۶، تنها ۱۸ درصد از درآمدش را صرف پرداخت مالیات کرده است در حالیکه کارمندان او با وجود درآمد کمتر ۳۲ درصد، مالیات پرداخت کردند. بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین میکند که سبب شده تا او به نسبت کمتر از یک منشی مالیات پرداخت کند. وارن بافت بر این باور است که دلار آمریکا، در یک دورهی طولانی مدت بیارزش میشود. او عقیده دارد که روند رو به افزایش رکود و کمبود معامله در آمریکا ، هشداری است به این معنا که داراییها و دلار آمریکا بی ارزش میشود، در نتیجهی این عمل بخش بزرگی از داراییهای ایالات متحده در دستان خارجیها قرار میگیرد. این موضوع او را وادار کرد تا برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ وارد بازار پول خارجی شود. بافت نسبت به دلار بدبین است. او می گوید که در جستجوی شرکتهایی است که درآمد خویش را از خارج ایالات متحده بدست میآورند. بافت در شرکت پتروچین سرمایهگذاری کرد و در وب سایت برکشایر هاتاوی موضوع را مورد بحث قرار داد که چرا بر خلاف بحثهای موجود دربارهی این شرکت، از آن چشم پوشی نمیکند و سرمایههای کلانی در زمینه های مختلف از جمله بیمه، تولید انرژی، بازار قالی، جواهرات و مبلمان دارد. از جمله شرکتهای معروفی که بافت از سهامداران آن است علاوه بر کوکا کولا، آمریکن اسپرس و ژیلت می باشد. به دلیل ترکیب نظرات شوخی و جدی بافت در زمینه تجارت سخنان او معروف هستند.
بافت با خواندن کتاب گراهام به نام “چه کسی می تواند مشاور خود را پیدا کند” در تجارت خود تحولی ایجاد کرد. او قصد خرید و سرمایه گذاری در یک شرکت بیمه را داشت. در یک صبح دلپذیر یکشنبه سوار ترن شد و به دفتر مرکزی شرکت بیمه GEICO رفت. وقتی به آنجا رسید درها بسته بودند ولی او منصرف نشد و بی وقفه و محکم در را کوبید تا سرایدار آمد و در را باز کرد. از سرایدار پرسید: “کسی در ساختمان نیست؟” شانس به بافت رو آورد. او به طبقه ششم رفت و در آنجا هنوز مردی کار میکرد.
او به سرعت در مورد شرکت و فعالیتهای تجاریاش از مرد سوالاتی پرسید. صحبتهای آنها چهار ساعت طول کشید. آن شخص کسی نبود جز لوری دیوید سون؛ معاون مالی شرکت. این تجربه بزرگ بافت در اصرار بر انجام فعالیت خود سبب شد تا برک شایرهات وی تمامی شرکت GEICO را تصاحب کند. در سال ۱۹۸۳، بافت از شرکت GEICO و با ارائه بیمهی بیماران، میلیونها دلار سود بدست آورد. در سپتامبر همان سال بنجامین گراهام؛ اسطوره بافت درگذشت و او را با تمام خاطرات و نصایحش تنها گذاشت.
او در سال ۱۹۹۸، بیش از ۷ درصد سهام شرکت کوکاکولا را به قیمت ۱/۲۰ میلیارد دلار خرید. در ۱۹۸۹، به مبلغ ۹/۷ میلیون دلار هواپیمای جتی برای شرکت خرید، اما به دلیل انتقادهایی که خود او در گذشته از مدیر عاملان شرکتهای دیگر برای چنین خریدهایی کرده بود؛ این عمل را توجیه ناپذیر دانست. در سال ۱۹۶۹ گروه کارسون، بافت را به عنوان پولدارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند. او همچنین در سال۲۰۰۲،۱۱ میلیارد دلار برای قراردادهای سلف سرمایه گذاری کرد تا دلار آمریکا را در برابر دیگر پولهای در گردش نجات دهد. سود بافت از این معاملهها ۲ میلیارد دلار بود. او موفق شد با سرمایهگذاری در شرکتهایی که سهام آنها به ارزش واقعی خود نرسیده بودند، هر روز به ثروت خود بیفزاید و لقب یکی از ثروتمندترین مردان تاریخ را از آن خود کند.
در سال ۲۰۰۴ سوزان همسر بافت درگذشت. او در سال ۲۰۰۶ با آسترید منکس (Astrid Menks) ازدواج کرد.
وارن مخالف انتقال ثروت از یک نسل به نسل بعدی است، از همین رو در ژوئن ۲۰۰۶ اعلام کرد که بیش از ۷۰ درصد ثروت خود، یعنی ۳۷ میلیارد دلار از ۵۲ میلیارد دارایی خویش را به صورت کمکهای سالانه به بزرگترین مؤسسهی خیریهی جهان، مؤسسهی بیل و ملیندا گیتس(اهداف اصلی تاسیس این بنیاد از سوی بیل گیتس و همسرش، افزایش سلامت و کاهش فقر شدید در سطح دنیا و در آمریکا گسترش دادن فرصتهای آموزشی و دسترسی به تکنولوژی اطلاعات است) میبخشد تا در امور خیریه صرف شود.
حجم دلاری اهدایی او تقریبأ ۳۰ میلیارد دلار است. اهدای دارایی در این سطح در تاریخ آمریکا بینظیر بوده است. در آن زمان اعلام شد که این سطح کمک کافی است تا اندازه این بنیاد را به بیش از دو برابر افزایش داد.
در سال ۲۰۰۸ میلادی به حاکمیت مطلق بیل گیتس به عنوان ثروتمندترین فرد جهان پس از ۱۳ سال، پایان داد.
نکات اصلی سرمایه گذاری وارن ادوارد بافت
– قیمت سهام را در بازار دنبال نکنید و به جای پیش بینی تغییرات بازار بر روی تک تک شرکتها و ارزش آن ها کار کنید.
– در مورد خرید سهام همان قدر وسواس داشته باشید که در مورد کسب و کار خود دارید. در محدودههای کاری خود سهم خریده و در مورد سرمایهگذاری خویش دانش کافی داشته باشید.
– پس از انتخاب سهم مناسب باید آن را در شرایط خوب و بد حفظ کنید. در بلند مدت شرکتهای خوب برندهاند و شرکتهای بد از بازار خارج می شوند.
– شرکت های خوب را در قیمت های پایین بخرید.
– شرکت خوب، شرکتی است که از خصوصیات زیر برخوردار باشد:
دارای مدیریتی خوب باشد.
بیش از حد نیاز وجه نقد به دست آورده و آن را به روشی مناسب مصرف کند. یعنی یا آن را در فعالیت های سود ده سرمایهگذاری کند و یا به صورت سود نقدی و یا بازخرید سهام به سرمایه گذاران خود دهد. با بررسی بازده سرمایه گذاری هر شرکت میتوان عاقلانه بودن مصرف وجه نقد در آن را بررسی نمود.
دارای حاشیه سود بالا هستند.
ارزش بازار آن بیش از سودشان افزایش مییابد.
قیمت خرید خوب زمانی است که قیمت سهم پایین تر از ارزش دفتری باشد (استفادهی مستقیم از نظریه گراهام).
سبد خود را به چند سهم خوب محدود کنید.
تحقیقات خود را به طور مناسب و روشن انجام داده و تحت تاثیر تفکرات دیگران قرار نگیرید.
– دو قانون وارن بافت:
اول پول سهامدارانتان را نسوزانید.
دوم قانون اول را فراموش نکنید!
افتخارات:
در رتبهبندی فوربس در سپتامبر سال ۲۰۰۸ میلادی، به عنوان ثروتمندترین مرد جهان شناخته شد.
در سال ۱۹۶۹ گروه کارسون، بافت را به عنوان پولدارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند.
در سال ۲۰۰۷ نامش به عنوان ۱۰۰ فرد پر نفوذ جهان در مجله تایمز به چاپ رسید.
سخنان جالب و مفید وارن بافت:
سالها پیش اسحاق نیوتن سه قانون حرکت را کشف کرد که بسیاری از پیشرفتهای دنیا در تکنولوژی و صنعت مدیون آن است و از بهترین کارهای او است اما هیچ کس روی هوش و استعداد نیوتن سرمایهگذاری نکرد! ما میتوانیم حرکت ستارهها را محاسبه کنیم اما دیوانگی انسانها را هرگز. اسحاق دچار سانحه شد و در کشف قانون چهارم ناکام ماند. به نظر سرمایهگذاران, افزایش حرکت با کاهش سود همراه است.
اگر تنها ۱ درصد انسانها خوش شانس باشند, شما حتما خود را در ۹۹ درصد باقیمانده قرار میدهید.
همیشه میدانستم که ثروتمند میشوم، حتی یک لحظه هم به آن شک نکردم.
اکثر مردم جذب سهامهایی میشوند که دیگران آنرا میخواهند اما باید به دنبال سهامی باشید که کسی آن را نمیخواهد. نمیتوانید چیزی را که همه به دنبال آن هستند، بخرید و بخواهید تا خوب عمل کند.
بازار کوتاه مدت مانند زندان است و مکان امنی ندارد و کار دراین بازار کودکانه است.
همانطور که سرمایه برک شایر به شدت رشد میکند، جهان سرمایهگذاری با همان سرعت میتواند برنتایج کار ما اثر گذارد پس بررسی بیشتری نیاز داریم و باید با استفاده از هوشمندی، برنامه و نقشهای طرح کنیم، البته استفاده از هوش و تفکر زیاد، نه فقط چند لحظه تفکر، پس هر سال می توانیم یک طرح خوب اجرا کنیم. (این تفاوت من است.)
رایجترین دلیل پایین بودن قیمت سهام شرکتها این است: بدبینی عام و خاص به شرکت یا صنعت. قصد داریم تا تجارت را در چنین محیطی انجام دهیم؛ البته نه به خاطر طرفداری از بدبینی بلکه به دلیل علاقه به چنین قیمتهایی. بدبینی، یکی از دشمنان یک خریدار منطقی است.
بدست آوردن موفقیت در سرمایه گذاری به ضریب هوش بستگی ندارد، پس برای بررسی مباحثی که مردم در طول سرمایهگذاری با آن روبرو میشوند، با ضریب هوشی بالای ۲۵ درصد یا متوسط هم تنها به یک روحیه عالی نیاز دارد.
زمان، دشمن تجارت ضعیف و دوست تجارت قوی است. چنانچه شما ۲۰ الی ۲۵ درصد سود از سرمایه خویش بدست آورید؛ زمان دوست شماست اما اگر بازده تجارت شما پایینتر بود, زمان دشمن شماست.
دنبال سرمایهگذاری در بزرگترین تجارت های جهان هستم. موفقیت از آن من است. اگر موقعیت آن برسد، باید جای خود بایستید و منتظر پرتاب به نقطهای باشید که انرا دوست دارید. ممکن است که بقیهی رقبا در خواب باشند، در آن هنگام میتوانید در راستای هدف خویش راحت گام بردارید.
بازار سهام یک بازی بیسبال و بولینگ نیست؛ نبایدبر همه چیزی چیره شوید. می توانید منتظر پرتاب باشید.مشکل اساسی مربوط به زمانی است که شما مدیر مالی هستید، یعنی زمانی که طرفداران داد میزنند: «پرتاب کن» و شما در این هنگام باید محکم و استوار و بدون دخالت احساس، کار خود را انجام دهید.
چنانچه تمامی تجارت و آینده ی تجاری را بشناسید، به ندرت به این روش روی میآورید. آسیبپذیرترین تجارت , آن است که در آن سرمایه گذاران به امنیت زیادی نیاز مند باشند.
اگر بازارها همیشه موثر باشند , پس من حالا میبایست یک ولگرد کاسه به دست باشم.
قانون شماره ۱ هرگز از سرمایه کم نکن. قانون شماره ۲ قانون اول را هرگز فراموش نکن.
خرید سهام یک شرکت معمولی با قیمت نسبتا پایین بهتر از خرید یک شرکت متوسط با قیمت بالا است.
در صورت شناخته نشدن ارزش جواهرات , جواهرساز هم شناخته نمی شود .
اگراینطور تصور میکنید که در طول ۱۰ سال به آسانی نمی توانید به یکسری از اهدافتان برسید پس حتی ۱۰ دقیقه هم به این اهداف فکر نکنید.
در انسان ویژگیهای فاسدی وجود دارد که کارهای آسان را سخت جلوه میدهند. هدف فرد باید به گونهای باشد که بتواند آن کار را به درستی , تمام و کمال انجام دهد.مشکل شما با گذشت زمان حل نمی شود.
نظرات عموم در اندیشه ما جایی ندارند.
باوجود بیمه هیچ محدودیتی برای حماقت و اشتباه وجود ندارد.
اگر تجارت یک شرکت خوب عمل کند. به دنبال آن سهام شرکت نیز از آن پیروی میکند.
مهم ترین ویژگی برای سرمایه گذاری، رفتارشخصی است نه هوش , شما به رفتار و کردار خوبی نیاز دارید که در صورت بودن کنار مردم رویارویی آنان برای شما لذت بخش باشد.
برای بدست آوردن شهرت به ۲۰ سال زمان نیاز است و برای تخریب آن تنها ۵ دقیقه زمان لازم است.
هرگاه از بافت سوال شده است که چگونه در زمینه سرمایهگذاری موفق شدی؟ او پاسخ داده است : هر سال صدها و صدها گزارش سالانه شرکتها را خوانده ام.
هر گز چیزی نمیخرم مگر اینکه بتوانم بر اساس استدلال و منطق خویش قیمت درست را پرداخت کنم.با وجود آگاهی از اشتباه خویش راه حل آن را میدانم . در حال حاضر ۳۲ میلیارد دلار به شر کت کوکاکولا پرداخت کرده ام به این دلیل که….. ؟ اگر نتوانید به این سوال پاسخ دهید پس قادر به خرید آن نیستید و اگر توانستید در طول چند دقیقه از عهده آن برآیید می توانید.
باید بتوانید توضیح دهید که چرا کار میکنید؟ چرا سرمایه گذاری می کنید؟ هرچه است باید روی کاغذ آورید و در صورت عدم ارائه یک پاسخ درست و هوشمندانه نباید شغلی انتخاب کرده و سرمایه گذاری کنید.
زندگی خویش را واقعا دوست دارم و آن را به گونه ای ترتیب داده ام تا آنچه را میخواهم , انجام داده و به آن برسم. به خاطر اینکه زمانی خاص عدهای از مردم درختانی با طول عمر زیاد کاشته اند; الان برخی در سایه آن مینشینند.
من با هوش هستم و روش های را که منطقی است و برروی آن شناخت دارم اگرچه سختیهایی داشته باشند, رها نمیکنم. اگر روشی آسان به من ارائه شود که اصلا شناختی درباره آن نداشته باشم , در این مسیر موفق نمی شوم و سرمایه خود را از دست می دهم .
به دنبال یک چیز واهی نیستم که در من امید ایجاد کند ; مثل یک سال خوب و پر شانس و هرگز نمیخواهم با پول دیگران به شانس برسم ; با محیط بازار شارژ نمی شوم و نمی خواهم وارد بازی شوم که در مورد آن شناخت ندارم تنها به دلیل اینکه یک قهرمان را شکست دهم.
نوع جنگ من برنده شدن است و دیگر هیچ .
پیشنهاد ویژه
در این کتاب به زندگی نامه افراد موفق ایرانی و خارجی اشاره می کنیم که با وجود سختی ها و مشکلات، مسیر موفقیت خود را طی کردند و به بهترین خود تبدیل شدند. در پایان هر زندگی نامه، به ویژگی های برجسته این افراد اشاره می کنیم و در پایان کتاب لیستی در اختیار شما قرار می دهیم از ویژگی هایی که برای اینکه سخت تر از سخت باشید، به شما کمک زیادی می کند.
برای دانلود pdf بخش اول کتاب (کلیک کنید)
برای دیدن توضیحات کامل کتاب (کلیک کنید)
این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:
اشتراک گذاری در تلگرام (کلیک کنید)
اشتراک گذاری در واتس آپ (کلیک کنید)
از مشاوره رایگان استفاده کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو تست های آنلاین دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات بهبود فردی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو داستان های کوتاه دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات موفقیت دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات مدیریتی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات شاد زیستن دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات امید به زندگی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از سایر مقالات اطلاعات عمومی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو کل مقالات دیدن کنید، بهترین ها برای شما… (کلیک کنید)
تلگرام علم ما (کلیک کنید)
اینستاگرام علم ما (کلیک کنید)