راههایی برای تقویت نیمکرههای راست و چپ
نیمکره راست غالب
هنرمندهای بیبرنامه کلیگرا
معمولا موسیقی راک را خیلی دوست دارند و به راحتی میتوانند هنگام مطالعه موسیقی گوش کنند یا تلویزیون ببینند.
به کند و کاو در آداب، مناسک، تشریفات، آیین علاقه خاصی دارند.
این افراد دوست دارند از این شاخه به آن شاخه بپرند و تغییر شغل دهند و این یک نقطه ضعف محسوب میشود، زیرا گاهی اوقات فرد خودش را باکارهای متعدد ناتمامی مواجه میبینید.
نیمه راست مغز کمک میکند تا تصاویر دیداری درک شود و فرد آنچه را میبیند تشخیص دهد. در واقع شاید درک تصاویر در آنها قویتر باشد.
در اولویتبندی مشکل دارند. معمولا یکباره و بدون اندیشه اقدام به کاری میکنند.این افراد شخصیتی هنرمند دارند و یکی از دلمشغولیهایشان میتواند موسیقی، نقاشی یا… باشد.
میتوانند ورزشکارهای خوبی باشند، علاوه بر اینکه نویسندههای خوبی هم برای داستانهای علمی و تخیلی میشوند.
معمولا حوصله خواندن دستورالعمل را ندارند و ترجیح میدهند، کارهای خودشان را بدون هیچ مسیر مشخصی انجام دهند.
دوست دارند به جای توجه به جزییات سازنده، تصویر اصلی و بزرگ را ببینند، درواقع نیمکره راست از تمام جزییاتی که به دست میآورد یک الگوی کلی میسازد تا بتواند مسیر را بهطور کامل مجسم کند.
فعالیتهایی مانند تخیل، توهم، درک فضایی اجسام و موسیقی در نیمکره راست قرار دارد.
بهدنبال نقطه نگرشهای جدید هستندو بهطور کلی خلاقیت بالایی دارند.
وقایع عجیب و راز آمیز برایشان خیلی جالب است.
هنگام صحبت کردن چگونگی بیان برایشان خیلی مهم است تا جایی که میتوان گفت حتی از مضمون برایشان مهمتر است.
حافظه تصویری خوبی دارند و به راحتی با یادداشت یا ترسیم موضوعات، دیگر آن را فراموش نمیکنند.
نیمکره چپ غالب
همه چیز طبق برنامه
این افراد خیلی اهل برنامهریزی و انجام دادن کارها طبق برنامه هستند.
اینها عقیده دارند برای تصمیم گرفتن نباید احساسات را دخالت داد.
ریاضیات و علوم همیشه برای این افراد جالب است و و دوست دارند ایدهها را به ترتیب و منظم پشت سر هم بچینند.
تحقیق و پژوهش برایشان جالب است و عقیده دارند هرکاری را باید طبق دستورالعمل خاص آن کار انجام داد.
بیشتر ترجیح میدهند مطالب و داستانهای واقعی بخوانند و هیچگاه نمیتوانند یک نویسنده خوب علمی تخیلی شوند.
موسیقی کلاسیک را نسبت به دیگر انواع موسیقی ترجیح میدهند.
وسواسی و منظم هستند و جزییات کار برایشان مهمتر از نتیجه و چشمانداز است.
دنبال علل مادی و واقعی قضایا هستند، نه تحلیلهای متافیزیکی و خیالی.
این نیمکره مسئول و کنترلکننده زبان، بررسیهای علمی، عقلانیت و خردمندی است.
برای به یاد آوردن از واژهها سود میبرند و اسامی را بهجای چهرهها به یاد میسپارند.
تلفظهای سخت و فرمولهای ریاضی را به سهولت به یاد میسپارند.
نیمکره چپ مسئول منطق و محاسبات دقیق ریاضی است. هنگامی که شما یک واقعیت را به یاد میآورید، مغز چپ است که آن را از حافظه بیرون میکشد.
بدون اینکه کاسه صبرشان لبریز شود، میتوانند به سخنرانیهای طولانی گوش دهند.
مدام به امروز و گذشته فکر میکنند.
هنگام سخن گفتن به ندرت از اشارات و حرکات دست استفاده میکنند.
کارها و برنامهریزیهایشان حساب شده، عملگرا، واقعبینانه و دقیق است.
بیشتر دوست دارند تنها کارهایشان را پیش ببرند. همراه بودن با افراد غیرجدی هنگام کار آنها را آزرده میکند.
این نیمکره همیشه به دنبال فهم چگونگی انجام کارهاست و به همین دلیل بیشتر اوقات افراد دارای نیمکره چپ قویتر سوالهایشان را با “چگونه” شروع میکنند و نه با “چرا”.
راههایی برای تقویت نیمکرهها
گاهی کودک شوید
برای پرورش نیمکره راست مغز باید به یاد داشته باشید که اگر همیشه بخواهید جدی و عاقلانه رفتار کنید، اگر بخواهید حق اشتباه کردن را از خود بگیرید، اگر بخواهید همه کارهایتان مورد پسند دیگران باشد و اگر بخواهید هر کاری را از روش معمولش انجام دهید، دست این نیمکره را برای ترقی میبندید.
برای تقویت نیمکره راست لازم است نگاهی کلیگرایانه را جایگزین نگاه جزییگرایانه کنید. چه اشکالی دارد به خودتان اجازه دهید گاهی کودک شوید و دنیا را کودکانه ببینید. از اشتباه کردن نترسید. به نمایشگاههای نقاشی و کنسرتهای موسیقی سر بزنید. در انجام هر کار و حل هر پرسشی به چند راه و چند پاسخ متفاوت بیندیشید. به رؤیاهایتان احترام بگذارید و فرصتی را به آنها اختصاص دهید و حتی اهدافتان را در رؤیاهایتان متصور شوید. داستان بخوانید و بعد سعی کنید آن را مثل فیلم با تصویر در رؤیاهایتان ببینید. در طبیعت بگردید و از آن لذت ببرید و هنرهایی مانند نقاشی و طراحی یا موسیقی را بیاموزید.
خودتان را سرکوب نکنید
اگر نیمکره چپ قدرتمندی داشته باشید اما بخواهید از ریاضی، فلسفه و مهمتر از همه نظم و ترتیب در زندگیتان غافل شوید و اگر به جای جزیینگری، کلنگر شوید، نیمکره چپ خود را سرکوب کردهاید. برای آنکه نیمکره چپتان را قوی کنید، باید به ریاضی و فلسفه برگردید، در طبیعت گردش کنید و از حس شنواییتان برای بیشتر و بهتر لذت بردن کمک بگیرید. هر کار و مسئلهای را به بخشهای کوچکتر برای حل مشکلات تقسیم کنید، چون توانایی شما در جزیینگری بیشتر از کلینگری است. جدول و پازل حل کنید و برای هر روزتان برنامهای مدون بنویسید. برای حفظ کردن از فیشبرداری استفاده کرده و فن بیان و سخنرانی را تمرین کنید.