معرفی و خلاصه کتاب تختخوابت را مرتب کن از ویلیام اچ. مکریون
(Make Your Bed)
خلاصه و معرفی از: آزاده جوانبخت
معرفی ویلیام اچ مک ریون
آقای ویلیام اچ مک ریون، متولد 6 نوامبر 1955، بازنشسته ی نیروی دریایی و نویسنده ای آمریکایی است.
او در سال 1977 از دانشگاه تگزاس در آستین فارغ التحصیل شد..
مک ریون در سال 2012، به همراه بانوی اول سابق، لورا بوش (همسر جرج دابلیو بوش، چهل و سومین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا) چارلز متیوز، ملیندا پرین، جولیوس گلیکمن و هکتور روئز از برجسته ترین دانش آموختگان دانشگاه تگزاس نام گرفت.
مترجمین کتاب تختخوابت را مرتب کن
مترجم | عنوان کتاب | انتشارات |
حسین گازر | تخت خوابت را مرتب کن | کوله پشتی |
مهراب حسنوند | نیک فرجام | |
معصومه نصیری | السانا | |
حجت الله عباسی | تیموری | |
عرفان بنداد | معیار علم | |
مریم کیایی پور | رسا | |
محمدهادی آقاجانی | تخت خوابت را آنکادر کن | دیموند بلورین |
صدف حکیمیزاده | تختت را مرتب کن | آموخته اصفهان |
بامداد صالحی | آنکادر کن | مهریز |
ترجمه آقای حسین گازر بهترین و پرفروش ترین ترجمه این کتاب می باشد.
درباره کتاب تختخوابت را مرتب کن
در زندگی روزمره با مسائل کوچکی روبهرو میشویم که توجهای به آنها نداریم فارق از این که گذشتن از این موارد کوچک به راحتی میتواند زندگی ما را دستخوش تغییر و تحول کند. ویلیام اچ. مکریون معتقد است، تغییر را باید از چیزهای کوچک شروع کرد. این کتاب شامل ده نکته است که نویسنده در نیروی دریایی آنها را آموخته است و تفاوت عمده این کتاب با سایر کتاب های روانشناسی این که خود نویسنده این کتاب را زندگی کرده است.
نویسنده درمورد کتاب خود اینگونه توضیح میدهد :
این درسها و تجربیات ساده را در تمرینات نیروی دریایی کسب کردم و هر ده درس در مقابل چالشهای زندگی اهمیتی یکسان دارند و این مهم نیست که شما در چه مرحلهای از زندگی و دارای چه جایگاهی در جامعه باشید.
در سه سال گذشته، بارها و بارها مردم در خیابان جلویم را گرفتند تا داستانشان را برایم تعریف کنند.
همهی آنها میخواستند بیشتر در اینباره بدانند که چطور این ده درس، زندگیام را شکل داده و دوست داشتند افرادی را بشناسند که در دوران حرفهای الهامبخش من بودند.
این کتاب کوچک، تلاشی برای انجام این مهم است. هر فصل متن کوتاهی را در بر گرفته که حاوی یکی از همین درسهاست.
ویلیام اچ. مکریون در سال ۲۰۱۴ برای جشن فارغالتحصیلی دانشجویان دانشگاه تگزاس نیز مطالب این کتاب را در قالب یک سخنرانی بیان کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. متن این سخنرانی در پایان کتاب نیز آمده است.
نویسنده محتوای کتاب را در ده فصل نوشته است و هر فصل را همراه خاطرات دوران خدمت به طور خلاصه بیان می کند.
فصل اول: روز خود را با وظایفی کامل شده آغاز کن
فصل دوم: تو به تنهایی از عهده اش بر نمی آیی
فصل سوم: تنها چیزی که مهمه وسعت قلب شماست
فصل چهارم: زندگی عادلانه نیست به مسیرت ادامه بده!
فصل پنجم: شکست انسان را قوی می کند
فصل ششم: باید جسارت زیادی داشته باشید
فصل هفتم: در برابر زورگوها بایستید
فصل هشتم: در موقعیت درست قرار بگیرید
فصل نهم: به دیگران امید بدهید
فصل دهم: هرگز تسلیم نشوید
با خواندن این کتاب چه چیزهایی را یاد میگیریم؟
کتاب تختخوابت را مرتب کن شامل ده درس کوتاه است که دریاسالار در تمرینات نیروی دریایی یاد گرفته است و اساس کتاب را نیز تشکیل میدهد. او در هر فصل یک درس را در کنار خاطرههای دوران آموزش، خدمت و عملیاتهای جنگی به طور خلاصه بیان میکند. مکریون در مقدمه کتاب در این باره چنین میگوید:
این درسها و تجربیات ساده را در تمرینات نیروی دریایی کسب کردم و هر ده درس در مقابل چالشهای زندگی اهمیتی یکسان دارند و این مهم نیست که شما در چه مرحلهای از زندگی و دارای چه جایگاهی در جامعه باشید.
هر فصل متن کوتاهی را در بر گرفته که حاوی یکی از همین درسها و همچنین داستان کوتاهی دربارهی یکی از افرادی است که با نظم، پشتکار، شرافت و شجاعتش الهامبخش بود.
نکتهها و مطالبی که در این کتاب بیان میشود شاید در نگاه اول ساده و بسیار شبیه مطالب کتابهای موفقیت باشد. اما تفاوت اصلی این کتاب و نکات آن در این است که مکریون خودش همهی این نکات را رعایت و با آنها زندگی کرده است. صرفا حرفهایی جذاب نیستند که در یک مکان راحت نوشته شده باشند.
مثلا وقتی مکریون در فصل دوم میگوید که «تو تنهایی از عهدهاش برنمیآیی» به معنای واقعی کلمه این موضوع را لمس کرده است و در حادثه وحشتناکی که براش اتفاق افتاد اگر تنها بود هرگز از عهدهاش برنمیآمد.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، این کتاب در ده فصل نوشته شده است. در ادامه عنوان اصلی و فرعی تعدادی از فصلها را به همراه قسمتی از همان فصل با هم مرور میکنیم.
فصل اول: روز خود را با وظایفی کامل شده آغاز کن
اگر میخوای جهان رو تغییر بدی از تختوابت شروع کن. این کار به من یاد دآوری میکرد که در زندگی و کارم نظم و انظباط دارم و توجهام به جزئیات را از دست نداده ام.
اگر نتوانید کارهای کوچک را درست انجام دهید، هرگز نخواهید توانست کارهای بزرگ را انجام دهید. اگر بهطور اتفاقی روزی سیاه داشتید، در بازگشت به خانه به تختخوابی برمیگردید که آن را مرتب کردهاید و این تخت مرتب انگیزهی فردای بهتر را به شما میدهد.
اینکه تختخوابم را بهدرستی مرتب کرده بودم، برایم شانس گرفتن پاداش به همراه نداشت، چون این چیزی بود که از من انتظار میرفت. این اولین وظیفهی هر روزم بود و انجام درستش بسیار اهمیت داشت. این کار نظم و انظباط و توجهام به جزئیات را نشان میداد و در پایان روز به من یادآوری میکرد که کاری را به نحو احسن انجام دادهام؛ چیزی که به آن افتخار کنم، هرچند وظیفهی بسیار کوچکی باشد.
فصل دوم: تو بهتنهایی از عهدهاش برنمیآیی
تو به تنهایی از عهدهاش برنمیآیی، اگر میخوای جهان رو تغییر بدی ، کسی رو پیدا کن تا برای پارو زدن بهت کمک کنه. لازم است که همهی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای رسیدن به مقصد زندگی در کنار خود داشته باشیم.
همیشه در زندگی و در نزدیکیتان کسی را داشته باشید که به تواناییهای شما ایمان داشته باشد و برای تو حتی از خودش نیز بگذرد. همهی ما در زندگی لحظات دردناکی را خواهیم داشت پس لازم است همهی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای این راه در کنار خودمان داشته باشیم. شما به تنهایی از پس مشکلات زندگی بر نمیآیید، پس کسی را پیدا کنید تا زندگی خود را با او تقسیم کنید و به این باور داشته باشید که موفقیت شما در گرو اطرافیان شما است.
هیچیک از ما از لحظات دردناک زندگی در امان نیستیم. مثل آن قایق پارویی کوچک که اساس تمرینات دورهی نیروی دریایی ما بود، لازم است که همهی ما گروهی از افراد خوب و درست را برای رسیدن به مقصد زندگی در کنار خود داشته باشیم. شما بهتنهایی از پسِ پارو زدن برنمیآیید. کسی را پیدا کنید تا زندگی خود را با آن قسمت کنید. تا جایی که امکان دارد دوست پیدا کنید و هرگز فراموش نکنید که موفقیت شما در گرو دیگران است.
فصل سوم: تنها چیزی که مهمه وسعت قلب شماست
باید جسارت زیادی داشته باشی، اگه میخوای دنیا رو تغییر بدی با موانع شاخ به شاخ شو. زندگی یک جدال است و همیشه زمینه های شکست وجود دارد. آنها که از شکست می ترسند و از آن فرار می کنند، هیج وقت نخواهد توانست محدودیتهای خود را کنار بزنند و پتانسیل های درونی خود را کشف کنند.
فصل چهارم: زندگی عادلانه نیست به مسیرت ادامه بده!
اگر میخواهید دنیا را تغییر دهید در مقابل کوسه ها کوتاه نیایید.
زندگی عادلانه نیست، به مسیرت ادامه بده، جلو را نگاه کن. از زندگی شکایت نکنید و حرکت کنید.
اگر مجبور میشدیم تا با کوسهها بجنگیم، باید خودمان را آمادهی این کار میکردیم. هدف ما که فکر میکردیم قابل ستایش و احترام است به ما شجاعت میداد و این شجاعت خصوصیتی برجسته بهشمار میرود. هیچچیز و هیچکس نمیتوانست جلوی ما را بگیرد. بدون شجاعت، دیگران مسیر شما را مشخص میکنند. بدون شجاعت زیر سایهی اغواهای زندگی قرار میگیرید. بدون شجاعت، انسانها تحت سیطرهی مستبدان و خودکامهها قرار میگیرند. بدون شجاعت، هیچ جامعهی بزرگی شکوفا نخواهد شد. بدون شجاعت، زورگوها در جهان رشد میکنند. بدون شجاعت، هیچ هدفی به سرانجام نخواهد رسید. ولی با داشتن شجاعت، شما قادر خواهید بود تا شیطان را زیر پا بگذارید و شکست دهید.
فصل پنجم: شکست انسان را قوی می کند
شکست باعث قویتر شدن شما میشود. اگر می خواهید دنیا را تغییر دهید، از سیرک نترسید.
اگر از شکست بترسید هیچ وقت به چیزی که استحقاقاش را دارید، نمیرسید. باید بتوانید به محدودیت هاتون غلبه کنید، بدون نشون دادن جسارت هرگز متوجه نمی شوید که چه چیزی برای ما انجامپذیر است.
زندگی یک جدال است و همواره زمینههای شکست وجود دارد ولی کسانی که با ترس از شکست، سختی یا دردسر زندگی میکنند، هرگز به ظرفیتهای واقعی خود دست نمییابند. بدون غلبه بر محدودیتها، بدون سُر خوردن با سر به سمت موانع، بدون نشان دادن جسارت زیاد، هرگز نمیفهمید که واقعاً چه چیزی در زندگیتان امکانپذیر است.
فصل ششم: باید جسارت زیادی داشته باشی
اگه میخوای دنیا رو تغییر بدی با موانع شاخ به شاخ شو.
سرهنگ دوم ارتش که مسئول ماموریت آزادسازی بود، به من اطلاع داد که باید حملهی خطرناکی را در روز انجام دهند. بدتر از همه این بود که تنها راه برای انجام موفق عملیات فرود سه هلیکوپتر نیروی نجات در میان آن محوطهی کوچک بود. ما در مورد گزینههای دیگرِ تاکتیکی صحبت کردیم ولی سرهنگ دقیقا درست میگفت؛ اگر شانس غافلگیر کردن دشمن را داشته باشید، بهتر است شبانه برای عملیات نجات اقدام کنید، ولی این بار این گونه نبود و اگر نمیجنبیدیم گروگانها جابهجا و یا کشته میشدند.
من ماموریت را تایید کردم و ظرف چند دقیقه، نیروی نجات سه هلیکوپتر شاهین سیاه را اعزام کرد و در مسیر محوطهی گروگانگیری مستقر شدند.
فصل هفتم: در برابر زورگوها بایستید
زورگوها همگی مثل هم هستند، چه در محیط مدرسه، چه در محیط کار و یا حکمرانی بر یک کشور با کمک اعمال ترس و وحشت. این افراد بر ترس و ارعاب تکیه دارند. زورگوها قدرت خود را از طریق ترس و ضعف دیگران به دست میآورند.
زورگوها مثل کوسهها هستند که ترس را در آب بو میکشند. آنها دور طعمه حلقه میزنند تا ببینند آیا طعمه تقلایی میکند یا نه. ضعیف بودن یا نبودن قربانیشان را بررسی میکنند. اگر شجاعت روبهرو شدن با این وضعیت را نداشته باشید، به شما حمله خواهند کرد.
فصل هشتم: در موقعیت درست قرار بگیرید
اگه میخوای دنیا رو تغییر بدی بهترینِ خودت در تاریکترین لحظات باش.
با سقوط هواپیمای سی وی – ۲۲ و مرگ خلبان و چندین خدمه، افسرانی از همان واحد کنار هم جمع شدند و با تقدیم احترام، روز بعد به آسمان رفتند – با آگاهی از اینکه برادران سقوط کردهی آنها میخواهند تا آنها هم به آسمان بروند و ماموریتشان را ادامه دهند.
فصل نهم: به دیگران امید بدهید
به همکاران و دوستان خود دلداری دهید. داشتن امید در انجام کارها، قویترین نیرو در دنیای ماست.
فصل دهم: هرگز تسلیم نشوید
اگر روز خود را با تأسفهای بیشمار پر کنید، تأسف بهخاطر رفتاری که با شما شده، گلایه از سهمتان در زندگی و سرزنش شرایط خودتان نسبت به دیگران یا محیط اطراف، در این صورت زندگی برای شما طولانی و دشوار خواهد شد. از سوی دیگر، اگر از برآورده کردن رؤیاهایتان دست نکشید و در برابر دشواریها بایستید، در این صورت زندگی همان چیزی میشود که آن را میسازید و مطمئن باشید که میتوانید آن را عالی بسازید.
گاهی اوقات باید ریسک کنید و در سختترین شرایط زندگی، بیشترین تلاش رو بکنید. هرگز تسلیم نشید و برای بهتر شدن نهایت سعی خود را انجام دهید.
پیام اصلی ویلیام اچ مک ریون
به خاطر داشته باشید… کار امروز را به فردا نگذارید. کسی را پیدا کنید تا در زندگی به شما کمک کند. به همه احترام بگذارید. بدانید که زندگی همیشه بر وفق مرادتان نیست و گاهی اوقات شکست میخورید. ولی ریسک کنید، در مقابله با دشواری قوی باشید، با زورگوییها مقابله کنید، شکستخوردهها را بالا بکشید و هرگز تسلیم نشوید – اگر این کارها را انجام دهید در این صورت میتوانید زندگی خود را به شکلی بهتر تغییر دهید… و شاید حتی دنیا را!
در قسمتی از پشت جلد کتاب تختخوابت را مرتب کن نیز متن زیر آمده است:
همهی ما میدانیم که زندگی، سخت و طاقتفرساست؛ ولی گاهی با انجام کارهایی پیشپاافتاده میتوان به نتیجهای دست یافت که زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. عمل بسیار سادهای مانند مرتب کردن تختخواب هم میتواند برای شروع یک روز نیروی انگیزشی شگفتآوری داشته باشد و رضایتی درونی برای به پایان رساندن یک روز خوب برایمان فراهم کند. برای تغییر جهان، اول تختوابت را مرتب کن.
سایر آثار ویلیام اچ مک ریون:
این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:
اشتراک گذاری در تلگرام (کلیک کنید)
اشتراک گذاری در واتس آپ (کلیک کنید)