معرفی و خلاصه کتاب فلسفه فشن از لارس اسوندسن
(Fashion: A Philosophy)
خلاصه و معرفی از: آزاده جوانبخت
معرفی لارس اسوندسن
لارس اسوندسن (Lars Svendsen) (متولد ۱۹۷۰ میلادی یکی از فیلسوفان و اندیشمندان برجسته دوران معاصر و استاد نروژی دپارتمان فلسفه در دانشگاه برگن است.
او تاکنون توانسته با نوشتن کتابها و مقالات فلسفی، خود را به عنوان فردی صاحب نظر معرفی کند.
در سال 2008 موفق شد به خاطر تحقیقات برجسته خود، برنده جایزه Meltzer شود. آثار اسوندسن به بیش از 25 زبان دنیا ترجمه شده است.
مترجمین کتاب فلسفه فشن
این کتاب توسط آقای آیدین رشیدی ترجمه شده و نشر مشکی آن را به چاپ رسانده است.
درباره کتاب فلسفه فشن
فشن یکی از تأثیرگذارترین پدیدهها بر تمدن غرب از رنسانس به اینسو بوده است. این پدیده زمینههای متعدد فعالیتهای انسان مدرن را درنور دیده و میتوان گفت که تبدیل به ذات ثانویه ما شده است. پس درک فشن برای درک خودمان و شیوه عملکردمان لازم است.
با وجود این، فیلسوفان تقریباً به فشن بیتوجه بودهاند، احتمالاً به این سبب که تصور میکنند این پدیده جزو سطحیترینِ پدیدههاست و بهسختی میتوان آن را موضوع با ارزشی برای مطالعه، آنهم در زمینه پرمغزی چون فلسفه، دانست. اما اگر فلسفه زمینهای است که به درک ما از خویشتن میپردازد و اگر فشن تأثیرگذار باشد، باید آن را بهمثابه موضوعی برای پژوهش فلسفی جدی گرفت.
هر آنچه بهشکل محسوس وجود دارد، هر آنچه روان را بر روان مینمایاند، بهمعنی دقیق کلمه پوشش، پوشاک یا لباسی است که در فصلی پوشیده میشود و پس از آن کنار نهاده میشود. پس اگر درست فهمیده باشیم، تمام آنچه انسانها اندیشیدهاند، خیال کردهاند، انجام دادهاند و بودهاند مشمول این مبحث لباسها میشود. کل جهان بیرونی و آنچه در آن است چیزی جز لباس نیست و عصاره تمام علوم در فلسفه لباسها نهفته است.
در این اثر، لارس اسونسن، یک موضوع مهم در مسئله فشن را بررسی میکند و آن تاثیر آن بر شکلگیری هویت است.
او در این اثر به به مفهوم فشن، بازنمودهای مختلف آن و چیزهایی که فشن ظاهراً میتواند سبب آنها شود، پرداخته است. در واقع موضوع اینت کتاب چنان که خود نویسنده می گوید «گفتمان فشن» است.
کتاب ۸ فصل نسبتا مستقل دارد که طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با فشن را در بر میگیرند اما تمرکز نویسنده در این کتاب بر فشن لباس است.
فهرست کتاب به شرح ذیل می باشد:
- پيشگفتار
- مقدمه: فلسفهاي براي فشن
- فصل اول) قاعده فشن نو بودن است
- فصل دوم) آغاز و اشاعه فشن
- فصل سوم) فشن و زبان
- فصل چهارم) فشن و بدن
- فصل پنجم) فشن و مصرف
- فصل ششم) فشن به مثابه ايدئالي در زندگي
- فصل هفتم) پس گفتار
- فصل هشتم) یادداشت های مولف
نگاهی به عناوین این فصول نشان می دهد که نویسنده نگاهی گذرا به مسئله ندارد و آن را به خوبی واکاوی کرده است. از نظر اسنوسن فشن نه یک موضوع سطحی که یک ذات ثانویه برای ما است. خواندن این کتاب گروه خاصی نمی شناسد، چرا که همه ی ما با این مسئله مستقیم و غیر مستقیم درگیر هستیم.
با خواندن این کتاب چه چیزهایی را یاد میگیریم؟
در مقدمه کتاب فلسفه فشن، نویسنده عنوان کرده است: اگر فلسفه زمینهای است که به درک ما از خویشتن می پردازد و اگر فشن- همانقدر که من مدعیام- تاثیرگذار باشد، باید آن را به مثابه موضوعی برای پژوهش فلسفی جدی گرفت.
فلسفه ی فشن بررسی تاریخی فشن نیست. هر چند که با خواندن آن متوجه می شوید همین مسئله هم به خوبی موشکافی شده است. اما مسئله ی اصلی کتاب این است که فشن چرا به وجود آمد و مدل های امروزی مد به چه علت مورد استقبال هستند.
می توان فشن را از زوایای مختلف بسیاری تحلیل کرد، اما به صورت کلی در این تحقیق یک پرسش ذهن مرا به خود مشغول داشت و آن پرسش از تأثیر فشن بر شکل گیری هویت بود. نظر به اینکه این پژوهشی فلسفی است، قصد دارم به جای طرح واقعیت فشن بیشتر به مفهوم فشن، بازنمودهای مختلف آن و چیزهایی که فشن ظاهرا می تواند سبب آن ها شود، بپردازم. در واقع می توان گفت موضوع تحقیق من گفتمان فشن است.
طبیعتا خیلی ها خارج از دایره ی فشن قرار می گیرند، اما در این بخش از جهان که ما زندگی می کنیم و در این برهه از تاریخ، عملا غیرممکن است که خود را از محیط فشن بیرون نگه دارید. حتی فقیرترین آدم ها در جهان غرب، وقتی آگاه می شوند که نمی توانند در حوزه ی فشن شرکت کنند، در واقع به نوعی با آن درگیر شده اند. کنار گذاشتن این بازی و آگاهی از این موضوع در واقع حاکی از آن است که آن ها نیز در گستره ی تاثیر آن قرار گرفته اند. همه ی خوانندگان این کتاب شهروندان جهان فشن اند
در فصل اول این کتاب با عنوان «فلسفه مد» آمده است: «هر آنچه که وجود محسوس دارد، هر آنچه که یک روح را به روح دیگری مینمایاند، بدون تردید لباس، کتوشلوار، یا جامهای است که در فصلی از سال پوشیده شده و سپس دور انداخته میشود. از اینرو، بهدرستی که این حوزه پر معنا تمام چیزهایی را که بشر به آن اندیشیده یا در مورد آن خیالپردازی کرده، یا آن را انجام داده و یا بخشی از هویت وی بوده است، شامل میشود: کل جهان خارج و تمام چیزهایی که در آن وجود دارد چیزی نیست جز لباس و جوهره همه علوم ریشه در فلسفه لباس دارد.»
«پیدایش مد بهعنوان یک پدیده تاریخی دارای یک ویژگی مشترک با نوگرایی است که عبارت از عبور سنت و تلاش بیوقفه برای رسیدن به تجدد است، براساس گفته والتر بنیامین مد تکرار ابدی تجدد است. من بر این اعتقادم که شناخت مد برای رسیدن به یک درک کافی نسبت به جهان مدرن ضرورت دارد اگرچه به طور قطع عنوان نشده است که مد یک راهگشای جهانی است که بدون هیچ واسطه دیگری و به تنهایی منجر به چنین شناختی شود.
مد از همان آغاز پیدایش منتقدانی نیز داشته است. متونی از قرن چهاردهم موجود است که مضحک بودن این امر را به تصویر میکشد که مردم لباسهایی میپوشند که بیش از آنکه جنبه کاربردی داشته باشد بیشتر دارای نما و جذابیت است. درست در دهه هشتاد مطالعات جدی در زمینه مد انجام شد که مد را به لحاظ اخلاقی محکوم میکرد و حتی آن را امری کوچک و بیارزش میشمرد؛ گرچه همه این اتفاقات در دو دهه اخیر به وقوع پیوست.»
کتاب حاضر نسبت به مد رویکردی انتقادی دارد اما آن را محکوم نمیکند. هدف اصلی آن ایجاد یک ارتباط فکری با مد و تغییر نگرش ما نسبت به آن است اما ما را به طور کامل از حصر مد آزاد نمیکند بلکه میتوانیم تا حدودی خود را از آن جدا سازیم و به استقلال نسبی دست بیابیم.
گئورک زیمل فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، در حیطه فلسفه مد میان مد و لباس تمایز قائل میشود بدین گونه که مد را یک پدیده اجتماعی گسترده میداند که در تمام عرصههای اجتماعی به کار گرفته میشود و لباس صرفا یک نمونه از این عرصهها است. به عقیده وی دیگر حوزهها نظیر زبان و رفتار تحت تاثیر مد هستند اما حوزه لباس و پوشاک در این رابطه در مرکز توجه قرار دارد.
مولف درباره نوشدن و به نوعی رشد مد در جوامع مینویسد: «رشد مد یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین اتفاقات در تاریخ جهان به شمار میرود چرا که این پدیده مسیر نوگرایی را نمایان میسازد. مد یکی از ویژگیهای اصلی نوگرایی را در خود جای داده است: چشمپوشی از سنت. نیچه مد را یکی از ویژگیهای جهان مدرن برمیشمارد زیرا مد نشانگر رهایی از بسیاری از محدودیتها از جمله اختیارات است. اما مد ویژگی دیگری نیز دارد که نوگرایی عاری از این ویژگی است، مد پدیدهای غیرعقلانی است و تغییراتی را شامل میشود که صرفا بهخاطر خود تغییر صورت گرفته باشند، در حالی که خودانگاره نوگرایی تنها تغییراتی را شامل میشود که منجر به خودمختاری عقلانی شوند.»
البته مولف در فصلی از این کتاب به مد و هنر میپردازد و درباره زیبایی و هنر و سنجش زیباییشناسی کانت صحبت میکند و از نظرات و دیدگاههای این فیلسوف بهره برده است اما در بخشی از مباحث فلسفی فاصله میگیرد و نظریات طراح مد زاندرا رودس را به میان میآورد و مینویسد:
«این طراح مد بیان میدارد که مد مناسبتر و هنریتر از هنرهایی است که امروزه تولید میشود و علت این امر آن است که مد حول محور مفهوم زیبایی میچرخد، مفهومی که به بیان کلی در حوزه هنر رنگ باخته است. البته ایرادهای وارد شده بر این دیدگاه کمتر از اشکالات دیدگاه سوزی منکس نیست.
رودس چنین فرض میکند که هنر ناب لزوما میبایست بر زیبایی متمرکز باشد اما دیدگاهی است که در رابطه با هنر، ادبیات و زیباییشناسی فلسفی در طی ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال اخیر بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته است. البته رودس هیچ استدلال و منطقی ارائه نکرده است که چرا زیبایی باید در حوزه زیباییشناسی قرار گیرد و ویژگی ممتاز آن باشد.
همچنین بخشهایی از هنر آوانگارد معاصر به عنوان مثال لبایهایی که مارگیلا با استفاده از قالب و اسپری آنها را منقوش ساخته است، لباسهای جالبی نیستند؛ زیرا توجه به زیبایی دغدغه اولیه طراح نبوده است.»
فشن در قرن پانزدهم میلادی در فرانسه آن قدر مهم تلقی میشد که شارل هفتم خواسته بود وزارتخانه جداگانهای برای آن تاسیس کنند. امروزه کمتر کسی است که خواهان چنین نهادی باشد، اما مطمئنا از اهمیت فشن کاسته نشده است.
فشن از قرن هجدهم تا به امروز بهروز افزونی دموکراتیزه شده است به این معنا که دیگر منحصر به جمع کوچکی از ثروتمندان نیست.
انسان غربی امروزی را به سختی بتوان خارج از دامنه فشن در نظر آورد. پیشخوان روزنامهفروشیها از مجلات فشن با جلدهای روغنی و رنگهای جذابشان انباشته است و صفحات بسیاری از مجلات سبک زندگی و روزنامهها به مطالب مربوط به فشن اختصاص دارد.
فشن از کم اهمیتترین چیزهایی است که میتوان تصور کرد. در بسیاری از متون، کلمه فشن در ترکیبی مانند فلسفه فشن همچون چیزی که فاقد جسم و وزن است به چشم نمیآید. فشن از همان ابتدا انتقادهایی را به به همراه داشت. نوشتههایی از قرن چهاردهم در دست است که در آن ظاهر کسانی که جامههایی متفاوت با لباس مشخصا کاربردی به تن میکنند مسخره توصیف شده است. تا دهه ۸۰، مطالعات جدی فشن به نکوهش اخلاقی و حتی تحقیر موضوعشان تمایل داشتند. اما در دو دهه گذشته همه چیز تغییر کرده است.
در این کتاب تا حد زیادی به نقد فشن پرداخته شده است اما آن تحقیر نشده است. تلاش اصلی در این کتاب ایجاد رابطهای گویاتر با فشن و تغییر شیوه برخوردمان با آن است. این کار ما را کاملا از بند فشن نمیرهاند، اما به این وسیله میتوانیم تا حدی از آن مستقل شویم.
این کتاب تاریخ فشن نیست، هر چند تاریخ آن را به دقت موشکافی میکند. این کتاب یک تحقیق زیباییشناسی تجویزی نیست. به این معنا که قصد ارزیابی زیباییشناسی فشنهای مختلف باشد.
رویکرد این کتاب در مبحث زیباییشناسی بیشتر توصیف است تا تجویزی. میتوان فشن را از زوایای مختلف بسیاری تحلیل کرد، اما به صورت کلی در این تحقیق یک پرسش ذهن نویسنده را به خود مشغول داشته و آن پرسش از تاثیر فشن برشکلگیری هویت بود.
نظر به اینکه این پژوهش فلسفی است، نویسنده قصد داشته به جای طرح واقعیت فشن بیشتر به مفهوم فشن، بازنمودهای مختلف آن و چیزهایی که فشن ظاهرا میتواند سبب آنها شود بپردازد. در واقع میتوان گفت موضوع تحقیق نویسنده گفتمان فشن است.
هشت فصل کتاب را میتوان نسبتا مستقل خواند، این فصول طیف گستردهای از موضوعات را در برمیگیرند زیرا فشن با حوزههای متنوعی همچون پوشاک، بدن، مصرف، هویت و هنر مرتبط است. با این که فش انواع زیادی دارد نویسنده تمرکز اصلیاش را بر فشن لباس قرار داده است جون فشن تنها موضوعی در ارتباط با پوشاک نیست، بلکه میتوان آن را به صورت یک نوع ساز و کار یا ایدئولوژی در نظر گرفت که تقریبا در هر حوزهای از دنیای مدرن که فکرش را بکنید، از دوران قرون وسطی متاخر به این سو، به کار رفته است. این ساز و کار به ویژه در حوزه پوشاک آشکار است.
پس این حوزه عرصه اصلی مورد بحث در این کتاب است.
فشن اصطلاحی است که مشخص کردن حدود و ثغورش به وضوح دشوار است و تردید جدی وجود دارد که بتوان شروط لازم و کافیای برای قضاوت درباره مدن بودن یا نبودن چیزی یافت.
نویسنده در مقدمهای که بر کتاب نوشته است به صورت تفصیلی به تعاریف فیلسوفانی چون آدام اسمیت، ایمانوئل کانت، گئورگ زیمل، ژیل لیپووتسکی و … از فشن میپردازد. از سوی دیگر از افرادی نام میبرد که فشن را منحصرا با پوشاک مرتبط میدانند و در همین راستا به افرادی چون آن هولاندر اشاره میکند. رولان بارت نیز از متفکرانی است که میگوید لباسهای بنیان مکادی فشن هستند در حالی که فشن خود یک سیستم معنایی فرهنگی است.
با این تفاسیر، در فصل دوم کتاب بیان میشود که فشن پدیدهای مطلق نیست و لباس خیلی بیشتر از فشن قدمت دارد. گروهی از پدیدهها نیز وجود دارند که پوشاک نیستند، اما میتوان آنها را فشن تلقی کرد و این اصطلاح به تنهایی شمول گستردهتری نسبت به پوشاک دارد.
مولف در نهایت به این نتیجه میرسد که فشن به حوزههای بسیاری مربوط میشود و بعید است بتوان از تعریفی از آن ارائه دارد که چگونگی عملکرد آن را در تمام این حوزهها توضیح دهد. همه این دلایل ما را مجاب میکنند که بهتر است بر مبنای چیزی که ویتگنشتاین آن را «شباهتهای خانوادگی» مینامد در این اصطلاح مداقه کنیم. بنابراین در این کتاب نمونههای بسیاری مطرح میشود که مخاطب ببیند تا چه حد ممکن است بر مبنای این نمونهها خصابص عمومی دیگری استخراج کنیم.
لارس اسونسن در ادامه مقدمه کتاب به آثاری اشاره میکند که در آنها به فشن و کارکردش پرداخته شده و از آثاری چون «سارتوررسارتوس»، «فلسفه فشن» و … نام میبرد. او تاکید میکند که خطر فکری زیمل در کتاب «فلسفه فشن» را در این اثر دنبال کرده بدان معنا که پوشاک بخش حیاتی از ساختار اجتماعی نفش را تشکیل میدهد.
مولف در پایان بیان میکند: «طبیعتا خیلیها خارج از دایره فشن قرار میگیرند، اما در این بخش از جهان که ما زندگی میکنیم و در این برهه از تاریخ، عملا غیرممکن است که خود را از محیط فشن بیرون نگه دارید. حتی فقیرترین آدمها در جهان غرب، وقتی آگاه میشوند که نمیتوانند در حوزه فشن شرکت کنند. در واقع به نوعی با آن درگیر شدهاند. کنار گذاشتن از این بازی و آگاهی از این موضوع در واقع حاکی از آن است که آنها نیز در گستره تاثیر آن قرار گرفتهاند. همه خوانندگان این کتاب شهروندان جهان فشناند.»
پیام اصلی لارس اسوندسن
کتاب فلسفه فشن، اثری نوشته ی لارس اسوندسن است که نخستین بار در سال 2004 منتشر شد.
فشن، دنیایی آشنا و در عین حال اسرارآمیز است که همه ی ما به نوعی تجربه ی درگیر شدن با آن را داریم، چه در حال خریدن شلوار جین باشیم، چه مجله های مربوط به مد را بخوانیم و چه راه رفتن مدل ها برای نمایش لباس هایشان را مشاهده کنیم.
اسوندسن در این کتاب به اعماق دنیای فشن می رود و داستان های ساختگی، تاریخ و تفکراتی را مورد کنکاش قرار می دهد که در شکل گیری مدهای مختلف در طول سده های گذشته و مفهوم اصلی فشن تأثیرگذار بوده اند.
اسوندسن با استفاده از آثار متفکرینی چون آدام اسمیت و رولان بارت، فشن را هم به عنوان پدیده ای تاریخی و هم فلسفه ای از زیبایی شناسی تحلیل و بررسی می کند. او علاوه بر این، به ارتباط میان مفاهیم فشن و مدرنیته می پردازد و از اهمیت روز افزون فشن در عرصه هایی چون هنر، سیاست و فلسفه سخن می گوید.
سایر آثار لارس اسوندسن:
این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:
اشتراک گذاری در تلگرام (کلیک کنید)
اشتراک گذاری در واتس آپ (کلیک کنید)