معرفی و خلاصه کتاب فرمول: قوانین جهانی موفقیت از لزلو باراباسی
(The Formula: The Universal Laws of Success)
خلاصه و معرفی از: آزاده جوانبخت
معرفی لزلو باراباسی
آلبرت لزلو بارابسی (Albert Laszlo Barabasi) فیزیکدانی برجسته و در زمینهی تحقیقات در حوزهی علوم شبکه به خوبی شناخته شده است.
او یک مجارستانی متولد ترانسیلوانیا است که کارشناسی ارشدش را در دانشگاه بوداپست مجارستان در رشتهی فیزیک نظری به پایان رساند و ۳ سال بعد در دانشگاه بوستون، دکترای این رشته را دریافت کرد.
لزلو باراباسی تاکنون ۶ کتاب نوشته است که کتاب فرمول، چهارمین کتابش است. کارها و تحقیقات او به کشف شبکههای بدون مقیاس در سال ۱۹۹۹ منجر شد. همچنین مدل باراباسی آلبرت را بهمنظور توضیح ظهور گستردهی این شبکهها در طبیعت، تکنولوژی و سیستمهای اجتماعی، از تلفنهای همراه گرفته تا آدرسهای اینترنتی یا جوامع آنلاین ارائه داد.
مترجمین کتاب فرمول: قوانین جهانی موفقیت
این کتاب توسط آقای حامد رحمانیان ترجمه شده و انتشارات نوین آن را به چاپ رسانده است.
درباره کتاب فرمول: قوانین جهانی موفقیت
اگر بخواهیم در خصوص فرمول موفقیت صحبت کنیم، شاید اولین چیزی که به ذهن مان برسد، بیدار شدن ساعت ۶ صبح باشد، چرا که هزاران فرد موفق را می شناسید که ساعت ۶ صبح بیدار می شوند و افراد موفقی نیز هستند.
اما صرف توجه به ساعت ۶ صبح بیدار شدن (سحرخیزی) برای موفقیت اشتباه هست، چرا که میلیون ها آدمی را می شناسم که ۶ صبح بیدار می شوند اما نه در زندگی شخصی و نه در زندگی کاری شان، آدم های موفقی نیستند.
بنابراین آدم های موفق علاوه بر اینکه ممکن است صبح زود کار خود را آغاز کنند، به فرمول های دیگری نیز اهمیت می دهند تا به موفقیت برسند. برای آشنایی با این فرمول ها و داشتن دید عمیق تری نسبت به چگونگی رسیدن به موفقیت، خواندن کتاب فرمول موفقیت به قلم آلبرت باراباشی را به شما توصیه می کنیم.
کتاب فرمول: قوانین جهانی موفقیت نوشتهی «آلبرت لزلو بارابسی» در نوامبر سال 2018 منتشر شد. این اثر دیدگاهی جدید دربارهی موفقیت ارائه میکند و تفاوت اساسی با تمام آثار نوشته شده در زمینهی موفقیت و توسعهی فردی دارد.
«آلبرت لزلو بارابسی» دانشمند و پژوهشگر براساس سالها پژوهش و تحقیق این بار درزمینهی موفقیت مطالعهای دقیق انجام داده و اطلاعات و دادههای کلانی را بررسی کرده است.
او براساس موفقیت شخصی و اصول روانشناسی این اثر را ننوشته است بلکه برای تکتک بخشهای آن تحقیقات عمیقی انجام داده است. او طبق اهداف این کتاب، موفقیت را این چنین معنا کرده است:
موفقیت، پاداشی است که از جانب اجتماعاتی که به آنها تعلق داریم به دست میآوریم.
ابزار تحقیق نویسنده به گفته خودش:
«پایگاه داده های عظیمی را خریداری کردیم که تمامی مقالات پژوهشی که تاکنون نوشته شده بودند را شامل می شد و به ما این امکان را می داد تا کارهای تحقیقاتی همه دانشمندانی را که طی یک قرن گذشته یا بیشتر، آثار چاپ شده دارند، بازسازی کنیم. همچنین، اجازه دسترسی به الگوی فروش هفتگی تمامی کتاب هایی را که در آمریکا به فروش می رسند، خریداری کردیم. این داده ها به ما کمک کرد تا موفقیت تجاری هر نویسنده را صرف نظر از موضوع کتابشان، بررسی کنیم. به علاوه، اجازه دسترسی به اطلاعات مربوط به گالری و موزه های سراسر دنیا را به دست آوردیم که این امکان را برای ما فراهم آورد تا کارهای تمامی هنرمندان معاصر را بازسازی کنیم و شبکه های نامرئی را شناسایی کنیم که موفقیت برخی از آنها را تضمین می کند.
ما مجموعه داده های عظیم مربوط به موفقیت در ورزش، تجارت و نوآوری را با دقت بررسی کردیم. سپس تمامی این داده ها را زیر میکروسکوپ گمی قرار دادیم که آزمایشگاه ما و دیگران طی دو دهه اخیر از این روش استفاده می کنند. ما از ابزارهایی استفاده کردیم که برگرفته از چندین دهه کار توسط دانشمندان علوم، فیزیکدان ها و ریاضیدان هایی است که علاقه مند به آشکار ساختن رازهای کائنات، درمان بیماری های ژنتیکی یا یافتن اطلاعات با ارزش در میان میلیاردها صفحه اینترنتی طی یک هزارم ثانیه هستند. این ابزارها و پیچیدگی ریاضیات در پس آنها را به کار گرفتیم و در مجموعه داده های عظیمی به کار گرفتیم که نشان دهنده نحوه مواجه با موفقیت و تجربه آن است. همچنین، برای پایش بهتر ظرفیت موجود این رشته جدید، گردهمایی درباره «علم موفقیت» ترتیب دادیم که در می ۲۰۱۳ در دانشگاه هاروارد برگزار شد. بیش از صدها محقق، از جامعه شناسان تا اساتید کسب و کار، آمده بودند تا یافته هایشان را به اشتراک بگذارند. پس از مشورت و همفکری، ناگاه متوجه مجموعه ای از الگوهای تکراری شدیم که در بسیاری از زمینه های عملکرد انسانی باعث موفقیت می شوند.»
فهرست مطالب کتاب فرمول به شرح ذیل می باشد:
- مقدمه
- فصل 1) بارون سرخ و خلبان تک خالِ فراموش شده
- قانون اول
- فصل 2) گراند اسلَم و دیپلمهای کالج
- فصل 3) دستشویی دو میلیون دلاری
- قانون دوم
- فصل4) هر بطری چقدر میارزد؟
- فصل 5) سوپراستارها و قوانین قدرت
- قانون سوم
- فصل6) بچه گربههای انفجاری و عروسکهای خیمهشببازی
- فصل7) گوش شنونده
- قانون چهارم
- فصل8) کمی متداول، کمی خلاقانه و کمی محزون
- فصل9) الگوریتمی که یک دانشمند نادیده گرفته شده، آن را یافت
- قانون پنجم
- فصل10) خطای انیشتین
- نتیجهگیری
با خواندن این کتاب چه چیزهایی را یاد میگیریم ؟
نویسنده کتاب در اثر خود به نام فرمول موفقیت تلاش کرده تا بر اساس پژوهش های صورت گرفته توسط خود و دیگر تحقیقات موجود، برخی از مهم ترین قوانین حاکم بر موفقیت را با خواننده در میان بگذارد.
آلبرت باراباسی در این کتاب معتقد است که قوانین موفقیت با روش موفقیت متفاوت است او در بخشی از کتاب، این موضوع را اینگونه توضیح می دهد که:
مثلاً ما قانون گرانش را میشناسیم و میدانیم که درک عمیق و بهکارگیری این قانون برای سفر به فضا ضروری است.
اما رفتن به فضا نیازمند چیزی بیش از آگاهی به قانون گرانش است.
اتفاقاً قانون گرانش بیشتر به ما یادآوری میکند که چرا بشر قرنها به فضا نرفته و چرا شما اکنون روی زمین، مشغول خواندن این مطلب هستید.
نویسنده با تفکیک قوانین و روش های موفقیت از یکدیگر و توضیح در خصوص این مسائل، به ما می فهماند که چرا تا کنون به موفقیتی که مد نظرمان است، نرسیده ایم و با ارائه یک فرمول از موفقیت، خواننده را برای پیدا کردن مسیر موفقیت شخصی اش کمک می کند.
موفقیت همان چیزی است که همهی افراد دنبالش هستند و تعاریف متفاوتی از آن دارند. در کتاب فرمول، با نگاهی تازه به موفقیت، قوانین جهانی برای آن تعریف شده است.
بیشتر اوقات موفقیت با تلاشی که میکنیم برابر نیست. ما کاری را انجام میدهیم، اما ممکن است پیشرفتی بهدست نیاوریم. بارها پیش آمده که سخت تلاش کردیم، اما هیچوقت بهخوبی دیده نشده است. ایدههای خوبی داشتیم که هیچگاه اعتباری برای ما به همراه نیاورده است. چیزی که همیشه شنیدهایم، این بوده که باهوش بودن در کنار پشتکار زیاد، به موفقیت منجر میشود. اما در دنیای امروز، این تلاشها بهندرت به موفقیت تبدیل میشوند.
لازلو بارباسی، محقق و پژوهشگر و کارشناس مطرح جهانی در زمینهی علوم شبکه، واقعیت موفقیت را برملا میکند. از نظر او موفقیت، یک امر اجتماعی است که براساس افکار افراد اطراف ما و میزان ستایش آنها تحقق پیدا میکند.
آیا تابحال آرزو کردهاید که ای کاش میتوانستید راز رسیدن به موفقیت را به یک معادلهی ریاضی ملموس تبدیل کنید و از آن برای موفق شدن بهره ببرید؟ در کتاب فرمول: قوانین جهانی موفقیت، لزلو باراباسی از فرمول مشخصی برای موفقیت صحبت میکند.
به اعتقاد او رسیدن به موفقیت، فرمول علمی و ریاضی دارد. او در کتابش، اهمیت حیاتی احترام و تحسین جامعه را در برابر کاری که ما انجام میدهیم، گوشزد کرده است و آن را معیاری برای موفقبودن یا نبودن فرد یا سازمان میداند. کتاب او چه برای کسی که سازمانی را اداره میکند و چه برای هر فردی که در رویای موفقیت است، حرفهایی برای گفتن دارد.
لزلو باراباسی با کمک دادههای جهانی و مطالعههای موردی در زمینهی موفقیت و چگونگی رسیدن به آن، بررسیها و تحقیقات گستردهای را انجام داده است. او نتایج این تحقیقات را در کتابی بهنام «فرمول: قوانین جهانی موفقیت» نوشته است. محتوای کتاب، قواعد پنهانی را نشان میدهد که براساس آنها درمییابیم چه کسی واقعاً در مسیر موفقیت پیش میرود و دلیل آن چیست. کتاب فرمول، ۱۲ قانون حاکم بر این پدیده و چگونگی استفاده از این قوانین به نفع خود را برای خواننده ترسیم میکند. لازلو در کتابش، از اصول علمی آشکاری که باعث موفقیت میشود، پرده برمیدارد و بهاین ترتیب درک جدیدی از علت اساسی برتری برخی افراد بر دیگران (برتری بهمعنای تعریفی از موفقیت در جامعهی امروزی) را ارائه میدهد.
موفقیت پدیدهای فردی نیست، بلکه جمعی است.
اگر جامعه ما مسئول موفقیت ما باشد، مجبوریم شبکههای اجتماعی و حرفهای را بررسی کنیم. این شبکهها واکنشهای جمعی به عملکردهای فردی ایجاد میکنند. اندکی از ما به مرحلهای میرسیم که هزاران نفر تحسینمان میکنند. تأثیر اولیه ما بیگمان بومی است و اعضای خانواده، همکاران، دوستان، همسایهها و مشتریان شاهد این تأثیر هستند.
با این حال، گاهی اوقات ریزموجهایی به راه میاندازیم که فراتر از خانواده و دوستان نزدیکمان میرود و به سمت بیرون پراکنده میگردد و موجب فعال شدن واکنشی همگانی و گسترده میشود. موفقترین افراد، به شبکههای ما تسلط دارند و از آنها برای به دست آوردن مکانی در آگاهی جمعی و جایگیری در مغز افراد استفاده میکنند.
مغز، مورد خوبی است تا درباره چنین شبکههای فعالکنندهای فکر کنیم. همچنین آگاهی جمعی، مورد خوبی برای ارزشیابی تعريف ما از موفقیت است. ما مغز خود را چیزی میدانیم که توانایی حفظ کردن، حس کردن و تفکر کردن را دارد. اما در واقع مغز از شبکهای متصل از عصبهای بسیار پیچیده و متراکم ساخته شده است. هر تفکر، احساس و حسی که ما تجربه میکنیم، ناشی از قطاری از هیجانات است که در طول این شبکه عصبی میدرخشد و هیچ یاخته عصبی منفردی، بهتنهایی مسئول نیست.
شبکههایی که موفقیت ما را مشخص میکنند، پیچیدگی مشابهی دارند. بسترهای اجتماعی مثل فیسبوک خیکی کم در وبهای اجتماعی انبوهی که ما در آنها جا گرفتهایم، نفوذ میکنند و تنها روش بنیادی برای استفاده از وبهای حرفهای بهمنظور توانمند کردن خودمان، تعامل و اشتراکگذاری ایدهها و افکارمان با دیگران است.
در زبان شبکهها، ما همگی گرههایی در یک تار در هم تنیده هستیم که ما را به میلیاردها گره دیگر متصل میکند. بهمنظور درک تأثیری که شما بر محيط جمعی دارید، باید به دیگر گرهها در شبکه خود نگاه کنید و ببینید چطور آنها به عملکرد شما واکنش نشان میدهند. تعریف جمعی ما از موفقیت نشاندهنده آن است که ما باید شبکههایی را که به آنها تعلق داریم، بررسی کنیم و تدبیری اتخاذ کنیم که چگونه میتوانیم از آنها برای مزیت آیندهمان استفاده کنیم. چشمانداز یک شبکه، بزرگراهها و مالروهای آن، حیاتوحش و درههای آن، میتوانند مسیرهایی را برای شناخت اهدافمان به ما نشان دهند.
در کتاب فرمول، بارباسی قدردانی جامعه را در امر موفقیت، نسبت به عملکرد فرد برجسته میکند. او معتقد است موفقیت در کاری که میکنیم، به تقدیر و تحسین جامعه بسیار وابسته است. او نشان میدهد که اگر بخواهیم از کار ما تقدیر شود، دستاوردهای ما مورد توجه قرار گیرد و میراث ما پایدار بماند، نمیتوانیم فقط به غریزه و عملکرد قوی و بهطور کلی مطالب الهامبخش تکراری و قدیمی متکی باشیم. بلکه نیاز به نگرشی جدید نسبت به موفقیت داریم. نگرشی که نویسنده در این کتاب مطرح کرده، متفاوت از سایر کتابها در زمینهی خودیاری و موفقیت است.
لزلو باراباسی مقدمه را با این جمله آغاز کرده است: «موفقیت مربوط به شما نیست، مربوط به ما است.»
شاید در نگاه اول این جمله کمی نامفهوم بهنظر برسد. اما با خواندن بخش مقدمه، که لازلو در آن دربارهی چگونگی نوشتن کتابش شرح داده، خواننده متوجه میشود که طبق تحقیقات علمی نویسنده، موفقیت امری اجتماعی است و فردی نیست. او میگوید این روزها مشغول کار در ادارهی مرکز تحقیقات شبکه پیچیده بوستون است و چرایی موضوعات بسیار متنوعی را جستوجو میکند و میگوید:
عاشق اینگونه مسائل هستم. محاسباتی که در پسزمینهی ساختار اجتماعی ما وجود دارد. وقتی برای تحلیل علمی با استفاده از مدلها و ابزارها موضوعات غیر محتمل را بررسی میکنم، این چارچوبها دانش ما را ژرفتر میکنند.
لازلو همین تحقیقات را در طول چند سال برای موفقیت انجام داده است. اولین زمینهای که بررسی کرد، موفقیت در علم بود. این بررسیها دادههای عظیمی را دربارهی دستاوردهای انسانها در اختیارش گذاشت که با کمک آنها توانست تکتک عناصر سازندهی موفقیت و سازوکار آن را مطالعه کند. هدفش این بود که موفقیت را مانند یک مسئلهی ریاضی فرموله کند.
از نظر او، برای همهی سوالات بهظاهر کیفی، پاسخهایی کمی یافت میشود. او معتقد است با بررسی الگوهای موجود در دادهها و شناسایی مکانیزمهایی که باعث موفقیت میشوند، میتوان به این سوالات پاسخ داد.
باراباسی به این نکته اشاره میکند که با بررسی سایر کتابهای موفقیت بازار، متوجه شده است که بیشتر این نوشتهها روی پیامهای الهامبخش و داستانی استوارند و نسبت به قواعد دشوار و دادههای تجربی پیچیدهی علمی، خیلی متفاوت هستند. اما کاری که او میخواهد در این کتاب ارائه دهد، یک تحقیق علمی گسترده دربارهی موفقیت است. چون او معتقد است بسیاری از افراد مشتاقند بدانند که چه چیزی باعث موفقیت میشود.
از آنجایی که الگوهای بهدست آمده و مطالعه شده توسط وی، جهانی بودهاند، این قوانین را قوانین جهانی خوانده است و میگوید قوانین موفقیت را نمیتوانیم بهمنظور هماهنگی با نیازها یا عقایدمان بازنویسی کنیم. او هدفش را از نوشتن کتاب فرمول خلاصهکردن یافتههای علمیاش است، بهگونهای که خوانندگان بتوانند این دانش را در زندگیشان بهکار گیرند. او سبک کتابش را بهجای خودیاری، علمیاری نامیده است.
ارتباط عملکرد و موفقیت
حرف اصلی نویسنده در این کتاب این است که آن دستاوردهایی که ما در زندگی شخصیمان بهمرور و در طول زندگی بهدست میآوریم، عملکرد ما هستند، نه موفقیت.
عملکرد، درواقع آن اعمالی است که در زندگی شخصی ما و اطرافیانمان یک پیروزی یا موفقیت محسوب میشود، اما بازتاب اجتماعی ندارد. یعنی تحسین جامعه را برنمیانگیزد. اما موفقیت آن عملکردی از شما است که اجتماع آن را تحسین میکند، قدردان آن است و به این کار پاسخ میدهد.
او قصد ندارد از ارزش عملکردهای خوب افراد در زندگی بکاهد، بلکه میگوید نباید اسم تمام اینها را «موفقیت» بگذاریم. باتوجه به چنین نگرشی، او با استفاده از الگوهای جهانی موفقیت و بررسی آنها به فرمول موفقیت رسیده است.
لازلو میگوید:
قوانین موفقیت، همچون قوانین جاذبه، بهطور تغییرناپذیری قرنها است که زندگی و کار ما را کنترل میکنند، اما ما تاکنون نمیدانستیم که چنین قوانینی وجود داشتهاند.
قوانین موفقیت، دائمی و جهانی هستند.
اگر بخواهیم موفقیت خود را بسنجیم یا بفهمیم که در نهایت چطور تشویق میشویم، نمیتوانیم فقط به عملکردها یا دستاوردهایمان نگاه کنیم. در عوض، باید اجتماع خود را مطالعه کنیم و واکنش آن اجتماع را به سهم خودمان در هر زمینهای بررسی کنیم.
همین تمایز مشخص بین عملکرد و موفقیت است که به باراباسی و گروهش در آزمایشگاه کمک کرد الگوهای جهانی موفقیت را شناسایی کنند.
آنها به این نتیجه رسیدند که سختکوشی الزاماً همیشه باعث موفقیت نمیشود و باید این دو را از هم تفکیک کرد. هرچند این مسئله باعث نمیشود که بگوییم بین عملکرد و موفقیت رابطهای وجود ندارد. درست است که این دو مفهوم برابر نیستند، اما رابطهی میان آنها ۵ قانون جهانی موفقیت را میسازد.
پنج قانون جهانی موفقیت
- قانون اول: عملکرد باعث موفقیت میشود، اما وقتی عملکرد را نمیتون سنجید، شبکهها باعث موفقیت میشوند.
- قانون دوم: عملکرد محدود است، اما موفقیت نامحدود.
- قانون سوم: موفقیت قبلی × شایستگی = موفقیت آتی
- قانون چهارم: اگرچه موفقیت تیمی، نیازمند تنوع و تعامل است، اما هر شخص بهخاطر دستاوردهای گروه است که مشهور میشود.
- قانون پنجم: با پشتکار، در هر زمانی میتوانیم موفق شویم.
در بخش نتیجهگیری، باراباسی موفقیت انیشتین را با استفاده از ۵ قانون موفقیت، بررسی و ارزیابی میکند و به خواننده نشان میدهد تمام این قوانین در موفقیت و شهرت او جاری و ساری بوده است.
او معتقد است بهطور شگفتانگیزی این فهرست ساده از قوانین، داستان موفقیت مشهورترین چهرهی علمی و همینطور سایر افراد موفقی را که به ذهن میآیند، دربر میگیرد. اگر میخواهیم موفقیت را در زندگی خودمان پرورش دهیم و ترویج کنیم، این قوانین برای ما نیز کاربرد دارند.
اگرچه قوانین علمی تغییر ناپذیرند و نمیتوان آنها را براساس اهداف خو دبازنویسی کرد، اما در عوض میتوانیم از آگاهی خود نسبت به آنها استفاده کنیم تا از انتخابهای آیندهی خود باخبر شویم و از دنیای خود بهره ببریم. این موضوع در رابطه با قوانین موفقیت نیز صادق است.
پیام اصلی لزلو باراباسی
موفقیت به تو و عملکرد تو اشاره ندارد؛ بلکه به ما اشاره دارد. اینکه ما عملکرد تو را چگونه درک و دریافت میکنیم [و چه برداشتی از آن داریم].
این تعریف، نقطهی آغاز بحث ما و پایهی همهی تحقیقاتی است که در این کتاب به آنها اشاره شده است.
عملکرد (کاری که تو انجام میدهی) میتواند رکورد تو در دوچرخهسواری باشد؛ یا تعداد خودروهایی که معامله کردهای؛ یا امتیازی که در یک امتحان تستی به دست آوردهای.
عملکرد متغیری است که تو تا حدی روی آن کنترل داری: تو با تمرین کردن و برنامهریزی و توسعهی مهارتهایت میتوانی عملکرد خودت را بهبود دهی و حتی عملکردت را با عملکرد دیگران مقایسه کنی.
اما موفقیت به کلی چیز دیگری است: موفقیت یک مقیاس جمعی است که نشان میدهد عکسالعمل مردم به عملکرد تو چیست.
به بیان دیگر، اگر میخواهیم موفقیت خود را اندازه بگیریم، نمیتوانیم صرفاً در خلاء به عملکرد و دستاوردهایمان نگاه کنیم. بلکه باید جامعه و جمعی را که در آن عضو هستیم بررسی کنیم و ببینیم پاسخ و عکسالعمل آنها به دستاوردهای ما چیست.
این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:
اشتراک گذاری در تلگرام (کلیک کنید)
اشتراک گذاری در واتس آپ (کلیک کنید)
از مشاوره رایگان استفاده کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو تست های آنلاین دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات بهبود فردی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو داستان های کوتاه دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات موفقیت دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات مدیریتی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات شاد زیستن دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات امید به زندگی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو مقالات یک دقیقه مطالعه دیدن کنید. (کلیک کنید)
از سایر مقالات اطلاعات عمومی دیدن کنید. (کلیک کنید)
از آرشیو کل مقالات دیدن کنید، بهترین ها برای شما… (کلیک کنید)
تلگرام علم ما (کلیک کنید)
اینستاگرام علم ما (کلیک کنید)