معرفی و خلاصه کتاب شیب از ست گودین
(The Dip)
خلاصه و معرفی از: آزاده جوانبخت
معرفی ست گودین
ست گودین (Seth Godin)، نویسنده کتاب شیب یکی از بهترین کارآفرینان و سخنرانان انگیزشی جهان است که در تاریخ 10 ژوئیه 1960 در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. وی تاکنون بیش از 12 کتاب پرفروش نوشته و به بازار عرضه کرده است. تمرکز او بر حوزه بازاریابی، رهبری و تغییر است. یکی از کتابهای موفق او در جهان، کتاب شیب است که با نام دره موفقیت هم در کشورمان ترجمه و منتشر شده است.
یکی از کتابهای مطرح او کتاب گاو بنفش است که یک تحول بینظیر در حوزه بازاریابی محسوب میشود و تقریباً تمامی بازاریابهای حرفهای این کتاب را مطالعه کردهاند. او این روزها بیشتر از طریق نوشتن مطالب آموزشی و انگیزشی کسب درآمد میکند.
مترجمین کتاب شیب
مترجم | عنوان کتاب | انتشارات |
علیرضا پیر و لیلا کشاورز افشار | شیب | نوین |
امیر انصاری | آموخته | |
محمد خضرزاده | درنا قلم | |
آناهیتا مرادی | ملیکان |
درباره کتاب شیب
اگر چندبار در زندگی شکست خورده باشید حتما از شنیدن جملاتی مثل اینکه: « اگر پشتکار داشته باشید و به راهتان ادامه دهید، موفق میشوید» حسابی کلافه میشوید. کدام آدمی را میشناسید که در زندگی شکست نخورده باشد. این فرمول ِ همیشگی سخنرانان انگیزشی که ادامه بده، ادامه بده و درجا نزن واقعا خیلی وقتها درست کار نمیکند. در خلاصه کتاب شیب با فرمولهای متفاوتی برای مواجهه با شکست آشنا میشوید.
پایان همه شبهای سیه، سپید نیست!
گاهی همین پشتکار داشتن و تلاش مدام دقیقا به ضرر ماست و این چیزی است که کتاب ست گادین را از دیگر کتابهای مشابه متمایز میکند.
ست گادین در این کتاب به نقطه مهم و بسیار تاثیرگذاری در شکستها و زندگی ما اشاره میکند و آن هم نقطه و زمان مناسب برای رها کردن موضوعاتی است که از جنگیدن مدام بر سر آن به جایی نمیرسیم.
اگر در پرتگاه تردید قرار گرفتهاید و نمیدانید آیا ادامه مسیر سخت و دشواری که روزمرهتان را درگیر کرده کار درستی است یا لازم است به آن پایان دهید، کتاب شیب راهنمای مناسبی برای تصمیمگیری شماست.
ست گادین در شیب با دو کلمه کاربردی و کلیدی وضعیت فراز و نشیبها و تردیدها و آستانه شکستها را توضیح داده است. یکی از واژگان مورد استفاده او کلمه dip با رگ و ریشه آلمانی است که در واقع همان deep انگلیسی را یادآور میشود و برای ترجمه آن کلمههایی مثل سرازیر شدن، شیب، و فرو شدن در آب آمده است. البته این فرو شدن و شیبی در دل خود معنای فرود نیز دارد. شیبی که میتوان از آن عبور و گذر کرد.
دومین کلمه مهم در این کتاب کلمه Quit است؛ رها کردن، ترک کردن، و پا پس کشیدن از معناهای این کلمه است. کلمهای که قرار است رمز فرو رفتن ما در شکستها و عادت به شکستخوردگی باشد.
چیزی که ست گادین مطرح میکند پذیرش این واقعیت است که همیشه تمام کردن، رها کردن و پاپس کشیدن کار اشتباهی نیست و اگر به چشم یک برنامه بلندمدت تغییر به آن نگاه کنیم میتوانیم بپذیریم ضرورت رها کردن گاه از هر کار دیگری بیشتر است.
کتاب شیب اثر ست گودین ، یکی از کتابهای بسیار خوب در حوزهی موفقیت است.
وقتی کاری را شروع میکنیم، در ابتدای راه حسابی سر ذوق هستیم، سرمایه هم داریم، دوستان مشوق نیز کنارمان هستند، کارها به سرعت رخ میدهند و به نظر میرسد که بالاخره کارها روی غلتک افتادهاند اما لحظهای میرسد که عبارت مشهور که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها را کاملا درک میکنیم. میبینیم که مشکلات بزرگی در برابر ما دیوار شدهاند و احساس میکنیم دیگر توان ادامه نداریم. حتی فکر میکنیم کاری که کردهایم از اول اشتباه بوده است. این دقیقاً نقطهای است که کتاب شیب به آن اشاره دارد.
کتاب شیب یک کتاب کوچک به قلم ست گودین است که قصد دارد به ما یاد بدهد که چه موقع به یک کار بچسبیم و چه موقع آن را رها کنیم و بیخیال شویم. گاهی یک هدف برای خودمان متصور میشویم و میخواهیم هر چه سریعتر به هدف خودمان برسیم ولی ناگهان میبینیم که مشکلات روز به روز بیشتر میشوند. ما داریم تلاش میکنیم که مشکلات را حل کنیم ولی به ازای هر مشکلی که حل میکنیم میبینیم سه مشکل دیگر در جلوی راه ما سبز شده است.
یک شب هم که داریم با خودمان فکر میکنیم میبینیم که ادامه دادن به مسیر کنونی هیچ سودی برای ما ندارد و فقط داریم خودمان را خسته میکنیم و در عین حال هر روز هم از هدفمان دورتر میشویم. از طرفی رها کردن هم سخت است؛ زیرا میبینید که این قدر زمان گذاشتهاید، این قدر پول خرج کردهاید و رها کردن واقعاً کار آسانی نیست. این دقیقاً همان نقطه شیب است.
کتاب شیب با این هدف نوشته شده است که به ما بگوید وقتی به نقطه شیب یا همان «The Dip» رسیدیم باید چه کاری انجام دهیم.
با خواندن این کتاب چه چیزهایی را یاد میگیریم؟
اگر بخواهیم بگوییم که حرف اصلی ست گودین در کتاب شیب چیست، باید بگوییم:
اگر در کاری یا چیزی بهترین نیستید، آن کار را رها کنید.
ست گودین در این کتاب میخواهد بگوید که باید در چیزی که در آن هستید بهترین باشید. اگر در کاری هستید ولی در کار خودتان بهترین نیستید باید هر چه زودتر آن کار را رها کنید. گودین میگوید اگر در شیب قرار دارید به هیچ عنوان کار را رها نکنید ولی ممکن است در شیب نباشید بلکه به بنبست رسیده باشید که در این صورت تنها یک راه میماند و آن رها کردن است.
نویسنده کتاب شیب بر این باور است که جمله « افراد موفق تسلیم نمیشوند» کاملاً اشتباه است؛ زیرا:
افراد موفق سریع تسلیم میشوند، زیاد هم تسلیم میشوند و البته بدون احساس گناه تسلیم میشوند تا زمانی که از سراشیبی عبور کنند.
برای این که بتوانیم یک تعریف از نقطه شیب ارائه دهیم، لازم است ابتدا نگاهی به نمودار زیر بیندازید:
نمودار نشان میدهد که در ابتدای مسیر کارآفرینی یا انجام کارهای مورد علاقه شور و شوق زیادی داریم. البیته این برای همه افراد صادق است. همه چیز اولش خیلی خوب و جالب است ولی این آغاز راه است. پس از مدتی میبینیم که داریم هر چه تلاش میکنیم به نتیجه نمیرسیم و به جای اینکه با تلاش به نتایج بهتر و بیشتری برسیم، با تلاش زیاد روز به روز نتایج کمرنگتر میشود. این دقیقاً همان شیب است که اگر بتوانیم آن را تحمل کنیم مسلماً شاهد رشد و پیشرفتی چشمگیر خواهیم بود. حال اگر تمایل ندارید که از شیب جان سالم به درببرید باید بهترین باشید. حال سوال این است که چرا این قدر بهترین بودن اهمیت دارد.
چرا بهترین بودن این قدر مهم است؟
وقت بسیار ارزشمند است. مردم فرصتی برای آزمون و خطا ندارند و دوست دارند خیلی سریع به نتیجه دلخواه خودشان دست پیدا کنند. بنابراین اکثر افراد به دنبال بهترین هستند. اگر بهترین نباشید قطعاً مردم زمان کافی برای مراجعه کردن به شما نخواهند داشت و خیلی سریع از بازار خارج خواهید شد.
مسئله زمان اولین دلیل برای بهترین بودن است. مسئله دوم برای بهترین بودن این است که امروز جهان در حال بزرگتر شدن است و به همین خاطر در حوزههای مختلف برندهای بسیار زیادی در حال شکلگیری هستند ولی هنوز در هر حوزه یک برند وجود دارد که بهترین برند محسوب میشود اگر شما بتوانید در حوزه خودتان بهترین باشید و بهترین بمانید هنر کردهاید و کسب و کارتان جاودانه خواهد شد ولی در غیر این صورت دیر یا زود از دور رقابت خارج خواهید شد.
انواع و اقسام منحنی در زندگی و کسب و کار بر اساس کتاب شیب
ما در زندگی و کسب و کار خود با سه منحنی اصلی و اساسی روبرو هستیم که هر کدام از این منحنیها شرایط خاص خود را دارند و به همین خاطر باید با هر کدام به روش خودش برخورد کنیم:
منحنی شیب
منحنی بن بست
منحنی صخره
پیش از این به منحنی شیب اشاره کردیم. زمانی که در شیب هستیم نباید جا بزنیم و تسلیم شویم بلکه باید دوام بیاوریم تا از این شیب عبور کنیم و به پیروزی دست پیدا کنیم. به همین خاطر است که ست گودین در کتاب شیب میگوید:
اگر خواهان رسیدن به پیروزی و بهترین بودن هستید باید بدانید که شیب، راز موفقیت شما است.
به همین خاطر هم برخی از مترجمان، کتاب شیب را با عنوان «دره موفقیت» نیز ترجمه و به بازار عرضه کردهاند.
منحنی بن بست زمانی اتفاق میافتد که هر چه تلاش میکنیم میبینیم که اوضاع نه بهتر و نه بدتر میشود. هر چه تلاش میکنیم میبینیم که نتیجهای نمیگیریم و این تعریف بن بست است. زمانی که به بن بست رسیدیم باید خیلی سریع از بازی خارج شویم؛ زیرا مسلماً داریم وقت خودمان را تلف میکنیم و هیچ نتیجهای نمیگیریم.
منحنی صخره زمانی اتفاق میافتد که همه چیز در ابتدای کار خیلی جذاب و هیجانانگیز است ولی ناگهان همه چیز بیمعنا میشود و لذت خودش را به طور کامل از دست میدهد. انجام کارهای اشتباه مانند کشیدن سیگار شاید شباهت زیادی به صخره داشته باشد. ابتدا خیلی لذتبخش جلوه میکند ولی ناگهان لذت خودش را از دست میدهد. نکته این است که بدانیم بنبست کسلکننده و صخره در ابتدا هیجانانگیز است. نکته این است که هیچ کدام از این موارد ما را از شیب رد نمیکند و در نهایت شکست خواهیم خورد.
خاصیت شیب همین است. افراد زیادی در جهان هستند که قبل از شروع یک کار به شیب فکر نمیکنند و خودشان را برای شیب آماده نمیکنند به همین خاطر وقتی دیدند که کارشان نتیجه نمیدهد خیلی سریع از گردونه رقابت خارج میشوند ولی اگر کسی به دنبال بهترین شدن و رسیدن به موفقیت است باید این شجاعت را داشته باشد که در میدان بماند و بجنگد تا شیب را رد کند. یکی از جملات زیبای کتاب شیب :
افراد کمی شجاعانه انتخاب میکنند و به بهترین افراد در جهان تبدیل میشوند. افراد آگاه احتمالاً عاقلانه تصمیم می گیرند و منابع و انرژی خود را برای پروژههایی که واقعاً برایشان مهم است نگه میدارند. هر دوی این انتخابها خوب هستند. اگر میخواهید فرد موفقی باشید تنها از انتخاب آخر اجتناب کنید. انتخابی که اغلب افراد انجام می دهند این است که شما کار را شروع میکنید و بیشترین تلاش خود را هم میکنید اما قبل از رسیدن به نتیجه آن را ول میکنید.
7 دلیل برای اینکه نمیتوانید در جهان بهترین باشید
چرا افراد نمیتوانند در جهان بهترین باشند؟ در این بخش 7 دلیل را عنوان میکنیم که مانع از بهترین شدن افراد میشود. البته یک نکته را دقت کنید که منظور از بهترین شدن در جهان، بهترین شدن در کل جهان نیست. فردی که یک رستوران در یک شهر کوچک دارد، آن شهر کوچک دنیای او است و باید در این دنیا بهترین باشد. این هفت دلیل عبارت است از:
زمان کم میآورید و از دور رقابت خارج میشوید و همه چیز را رها میکنید
منابع مالی یا پولتان تمام میشود و دیگر نمیتوانید ادامه دهید و به همین خاطر کار را رها میکنید ولی نکته این است که خیلی از کسب و کارها به این مشکل میخورند ولی آنهایی که محدودیت مالی را میپذیرند و با آن کنار میآیند تا سرمایه جذب میکنند، پیروز میشوند.
گاهی برخی از افراد وقتی دارند رشد و پیشرفت میکنند، ترس وجودشان را فرا میگیرد و ترجیح میدهند که دیرتر به بهترین تبدیل شوند و همین مسئله باعث میشود که همه چیز را ناگهان رها کنند.
سومین دلیل خروج از کسب و کار این است که شخص جدیتی در این زمینه ندارد و به همین خاطر از گردونه رقابت خارج میشود.
برخی از افراد پس از مدتی شور و اشتیاق خودشان را از دست میدهند و دیگر تمایلی به ادامه دادن مسیر خودشان ندارند. گاهی هم برخی از افراد ترجیح میدهند و که متوسط بمانند و رشد و پیشرفت نکنند و در نوع خود بهترین نباشند. همین مسئله باعث میشود که همه چیز را رها کنند.
برخی از افکار دوست دارند که در کوتاه مدت به نتایج دلخواه خودشان دست پیدا کنند و وقتی که میبینند چنین چیزی در کوتاه مدت شدنی و امکانپذیر نیست، ناامید میشوند و در نهایت جا میزنند.
آخرین دلیل برای اینکه افراد نمیتوانند در جهان خودشان به بهترین تبدیل شوند این است که چیزی را انتخاب میکنند و میخواهند در آن به بهترین تبدیل شوند که در آن هیچ استعدادی ندارند. استعداد و علاقه در تعیین هدف خیلی مهم است. اگر نتوانیم هدفمان را با استعداد و علاقه خودمان تعیین کنیم دیر یا زود میدان را ترک خواهیم کرد.
یک جمله خیلی مهم از ست گودین وجود دارد و آن این است که:
« معمولی بودن برای بازندهها است و شما شایسته بهترین بودن هستید. »
همیشه تلاش کنید که در کار خودتان بهترین باشید و به هیچ عنوان به معمولی بودن راضی نشوید؛ چون معمولی بودن برای بازندهها است. برخی از افراد تصور میکنند که نقطه مقابل جا زدن، وقتکشی است؛ یعنی اگر جا نزنیم وقتکشی کردهایم. این در حالی است که این تفکر اشتباه است و نقطه مقابل جا زدن، تلاش بیهوده است. وقتی میبینید که نمیخواهید در چیزی بهترین باشید جا بزنید و تلاش بیهوده نکنید.
3 سوال که قبل از رها کردن و جا زدن باید از خودتان بپرسید
قبل از رها کردن و جا زدن از خودتان سه سوال را بپرسید:
سوال اول )آیا من ترسیدهام؟
وقتی فشار برای جا زدن، مصالحه کردن یا در جای خود ماندن به بیشترین حد خودش میرسد لازم است که تمایل خودتان برای جا زدن را به کمترین حد برسانید. وقتی میبینید که ترسیدهاید نمیتوانید درست تصمیم بگیرید پس کمی صبر کنید و متوقف شوید تا بتوانید درست و عاقلانهتر تصمیم بگیرید.
سوال دوم) میخواهم چه کسانی را تحت تأثیر خودم قرار بدهم؟
وقتی میبینید که میخواهید جا بزنید و همه چیز را رها کنید معمولاً به خاطر آن است که در تلاش خودتان برای تأثیرگذاری ناکام ماندهاید. تلاش برای تأثیرگذاری روی یک شخص محدودیتهای خاص خودش را دارد. یک شخص یا سازمان متفاوت از کل بازار رفتار میکند. وقتی از یک شخص یا یک شرکت پاسخ منفی شنیدید، نباید جا بزنید و همه چیز را رها کنید. باید باز هم تلاش کنید مسلماً شخصی وجود دارد که به شما پاسخ مثبت بدهد. قوانین و قواهد برای بازارهای مختلف متفاوت است. اکثر افراد در بازار چیزی از شما نمیدانند.
سوال سوم) چه نوع پیشرفت قابل اندازهگیری را دارم تجربه میکنم؟
در صورتی که دارید برای موفق شدن تلاش میکنید یا دارید پیشروی میکنید یا دارید پسرفت میکنید و یا دارید در مکان کنونی خودتان درجا میزنید. لازم است که در کسب و کار و زندگی خود همیشه پیشرفت کنید. وقتی میبینید که هیچ پیشرفتی وجود ندارد قرار نیست باز هم ادامه دهید. جا زدن هیچگاه به معنای شکست نیست بلکه یک تاکتیک است که به شما کمک میکند هدفتان را دنبال کنید و از هدف خود دور نشوید. همیشه یک معیار برای اندازهگیری رشد و پیشرفت خودتان داشته باشید.
قبل از اینکه کار خودتان را شروع کنید، یک قرارداد به نام قرارداد جا زدن برای خودتان بنویسید. در این قرارداد تمامی شرایط جا زدن را بنویسید. اگر به این شرایط رسیدید میتوانید جا بزنید در غیر این صورت حق جا زدن ندارید و باید به این قرارداد با تمام وجودتان پایبند باشید.
از چالشهای مسیر استقبال کنیم:
اگر فیلم بچههای آسمان را دیده باشید حتما یادتان هست که پسر فیلم برای سوم در مسابقه شرکت کرده بود! چون او به جایزه نفر سوم که یک کتانی بود نیاز داشت. داستان عجیبی است اما خیلی وقتها ما به اول شدن نیاز نداریم یا اصلا به زحمتش نمیارزد که بخواهیم اول باشیم!
شاید با تلاشی کمتر و متمرکزتر بتوان به جایگاههای دوم و سوم نیز رسید و از آنها لذت برد در هر مسیری که هستیم.
نکته مهم بعدی استقبال از چالشهایی است که در مسیر پیشرفت کاری برای همه روی میدهد. گاهی همین چالشها و سختیها باعث میشود تعدادی از رقبا را پشت سر بگذاریم و اگر بتوانیم از آنها عبور کنیم فضای کم رقابتتری را پیشرو خواهیم داشت.
و نکته آخر در کتاب ست گادین توجه به این موضوع است که تلاش بیشتر لزوما به دستاورد و خروجی بهتری نمیرسد و در برخی موارد نتیجه معکوس داشته و تلاشهای بیشتر منجر به دستاوردهای کمتری از حد انتظار ما شده است.
چون هر چه تلاشمان را زیادتر کنیم طبعا انتظاراتمان نیز بالا میرود و شکست خوردن عواقب بسیار سنگینتری برایمان خواهد داشت.
کتاب شیب پر از مثالها و ایدههایی است که ست گادین با استفاده از آنها فرمول مهم نقطه رها کردن را یادمان میدهد. البته یادمان نرود قرار نیست با خواندن شیب بر همه مشکلات پیروز شویم. این کتاب بیشتر الهامبخش ما در شرایط سخت تصمیمگیری و انتخاب بین دوراهیهاست که نمیتوانیم درستی مسیرمان را پیدا کنیم.
پیام اصلی ست گودین
کتاب شیب یکی از تأثیرگذارترین و بهترین کتابهایی است که توسط ست گودین نوشته شده و روانه بازار شده است. کتاب شیب یک نکته مهم را به ما یاد میدهد و آن این است که:
جا زدن و رها کردن به هیچ عنوان به معنای شکست خوردن و تسلیم شدن نیست.
با مطالعه این کتاب میتوانید بفهمید که چه زمانی در شیب قرار دارید؟
چه زمانی باید جا بزنید؟
چه زمانی باید مقاومت کنید؟
همچنین یاد میگیرید که قبل از شروع کردن یک کار شیب را پیشبینی و خودتان را برای آن آماده کنید. کتاب شیب به ما یاد میدهد که چگونه وقت و هزینه خودمان را برای مسائل بیاهمیت و بیسود هدر ندهیم و در عوض برای مسائل انرژی و هزینه و زمان اختصاص دهیم که ما را به هدفمان میرساند.
سایر آثار ست گودین:
این صفحه را با دوستانتان به اشتراک بگذارید:
اشتراک گذاری در تلگرام (کلیک کنید)
اشتراک گذاری در واتس آپ (کلیک کنید)